غول چراغ جادو

364 54 43
                                    


گامورا با لبخند به تونی و استیو نگاه میکنه :آخی اونا رو ببین چه عاشقانه دارن با هم حرف میزنن؟
کوییل:آره خیلی به هم میان
گامورا:خیلیی...راستی دیدی لوکی تو محراب...

*با صدای عجیبی که از پشت ویلا میومدحرف گامورا نصفه میمونه و توجه همه به سمت اون جلب میشه*

گامورا:شت چی بود؟
کوییل:لابد پیتر همه جا رو آتیش زده

جوردن:چ‌چی...؟!

کوییل:شاید هم ویژن آشپزخونه رو ترکونده
گامورا:چرا ویژن الان وسط مراسم به این مهمی باید آشپزی کنه؟
کوییل:من نمیدونم هر کاری از اون بر میاد

جوردن:ببینین اگه این دفعه هم جزیره عزیزمو آتیش بزنین تک تکتونو باربیکیو میکنم

گامورا:باید یادآوری کنم ما ابرقهرمانیم
جوردن:منم پولدارم
گامورا:چه ربطی داره؟
جوردن:نمیدونم...خواستم یه چیزی برای ارائه داشته باشم
گامورا:آخی گوگولی

کوییل انگار که چیز مهمی یادش اومده باشه: شاید اون روحه ست؟!
گامورا:آرههه
کوییل:میدونستم هنوز اینجاست
جوردن:روح کجا بود اسکلا

*یهو یه نفر با ماسک اسپایدرمن دستشو میذاره رو شونه ی کوییل، اونم شوکه میشه و جیغ میزنه*

کوییل:روح!!
جوردن:وحشی

گامورا:چشماتو باز کن
کوییل:پیتر الان وقت این کاراست؟چرا این لباسو پوشیدی اسکل تونی سفارش کرده همه کت بپوشیم الان ببینتت پاره ای

*مرد نقابشو در میاره *

کوییل:ویت وات؟!تو که پیتر نیستی!دزد!!...*مچ دستشو میگیره*..دزد لباس پیتر رو گرفتم

گامورا:عقلتو به کار بنداز

*یه اسپایدرمن نقاب دار دیگه از پشت ویلا میاد بیرون و گرد و خاکاشو میتکونه،کوییل و گامورا چند ثانیه به هم نگاه میکنن*

کوییل:نههه
گامورا:چه عجب فهمیدی
کوییل:زارت وسط مراسم؟تونی سکته میکنه

جوردن هاچ و واج نگاهشون میکنه :چیه هالووینه؟!به همه گفتن لباس اسپایدرمن بپوشن به جز ما؟چیه چیشده

*اسپایدمن دومی هم ماسکشو در میاره*

کوییل:سه تا پیتر!!

*از پشت ویلا سایه ی چند تا مرد معلوم میشه*

گامورا:کاش فقط سه تا باشن...

*تونی در سکوت کنار استیو ایستاده بود و هیچی نمیگفت.موزیک همچنان در حال پخش بود ولی همگی دست از کاراشون کشیده بودن و به تعداد کثیری از اسپایدرمن های خارج بُعدی نگاه میکردن*

پیتر:هیچوقت فکر نمیکردم منم مثل استیو و باکی کپی داشته باشم

باکی:ما یه کپی داشتیم توی لعنتی یه ارتش کپی داری
وید:ارتش عنکبوتی

چتربازان Where stories live. Discover now