●41) Do You Hate Being Sick?

723 194 831
                                    


انقدر زود اپ کردم که اصلا پشمای خودم ریخته شما رو نمیدونم.

این پارت بتا رید نداره. Sorry.

و اینکه خلاصه هاتون انقدرررر عالی بود دفعه قبل
دیگه حس خوبی به خلاصه های خودم ندارم همون شما بگید بهتره.

این پارت فقط لریه. لذت ببرید♡

***

همه ی آدم ها از مریض شدن متنفرن. اما بیشترشون از مریض 'موندن' بیشتر متنفرن. پس به محض اینکه علائم بیماری رو نشون میدن به دکتر مراجعه میکنن.‌

بیشترشون. نه همه. چون تعداد کمی از افراد، مثل لویی، از دکتر رفتن حتی بیشتر متنفرن. لویی همیشه ترجیح میداد دردش رو مخفی کنه و تا جای ممکن خطری که سلامتیش رو تهدید میکنه نادیده بگیره تا به دکتر مراجعه کنه. شاید برای همین بود که تعداد دفعاتی که به دکتر مراجعه کرده بود به تعداد انگشت های دو دست هم نمیرسید.

گلوریا و بلو و مارتین همیشه بخاطر این اخلاقش سرزنشش میکردن اما اونها نمی دونستن که این اخلاق مرد بی دلیل نیست.

از وقتی بچه بود، هر وقت که اون یا مادرش مریض میشدن باید سرزنش پدرش رو تحمل میکردن. سرزنش هایی که تا حتی بعد از خوب شدنشون تمومی نداشت. و این تو پرورشگاه هم ادامه پیدا کرد. بچه هایی که مریض میشدن بعد از خوب شدن تنبیه میشدن تا دفعه ی بعد حواسشون رو بیشتر جمع کنن و مواظب سلامتیشون باشن. لباس بیشتری بپوشن. کمتر تو سرما بیرون برن و بازی کنن. بیشتر خودشون رو گرم نگه دارن.

پدر دومش، اون مرد مریض شدن رو بد نمیدونست اما نشون دادن درد رو چرا. از نظر اون لویی برای مرد شدن باید دردش رو مخفی میکرد و حتی وقتی حالش بد بود هم خودش رو خوب نشون میداد و تا جایی که میتونست دکتر نمیرفت. با اینکه خودش یه دکتر بود!

پس وقتی برای یه مدت طولانی، لویی مجبور به موندن تو بیمارستان و بعد روی ویلچر شد، انقدر احساس ضعیف بودن کرد که تقریبا از خوب شدنِ کامل ناامید شده بود.

تا روزی که هری باعث شد بدون کمک عصا از جاش بلند شه و لویی فهمید اون از لحاظ جسمی خیلی وقته خوب شده. اون گچ پاش رو همون هفته ی اول برخلاف اعتراض های هری و مارتین و جیم برداشته بود اما استفاده کردن از عصا و ویلچر رو کنار نذاشته بود.

هرچند بدنش واقعا ضعف داشت و تا خوب شدن کاملش هنوز زمان زیادی مونده بود اما همین که میتونست بدون کمک راه بره خوب بود. درواقع، یه پشرفت بزرگ حساب میشد. نه؟

پس میتونست روی یه نقشه برای کمک به جرمی کار کنه. کمکی که باید بعد از تموم شدن دادگاه راشل و وقتی راهشون از هم جدا میشد اتفاق میوفتاد. نه الان.

Sun Ain't Gonna Shine Anymore [L.S]Where stories live. Discover now