part 10

886 188 9
                                    

شب شده بود
تهیونگ وارد اتاقش شد و با خستگی رو تخت گرم و نرم دراز کشید جونگ کوک که به تاج تخت تکیه زده بود دست برد و موهای پسر و نوازش کرد و گفت: میخوای یکم ماساژت بدم؟؟؟

ته سر تکون داد و کوک گفت: بچرخ رو شکمت

ته رو زانو هاش نشست و قبل اینکه رو شکم بخوابه تیشرتش و در آورد جونگ کوک لبش و گزید و دستش و رو کمر مرد کشید

ته خوابید و دستای کوک کار خودشون و شروع کردن عضلات ریز و درشتی کمرش و بین انگشتاش می‌گرفت و با فشار دادن خستگیش و در میکرد دستش و تو گودی کمرش چرخوند ته ته آرومی کشید و گفت: اه همونجا

جونگ کوک یکم شلوارش و پایین کشید تا بتونه راحت تر کارش و انجام بده دستش و از بالای خط باسنش به سمت کمر کشید و رد دستش قرمز شد: آخ کوک خیلی خوب بود

جونگ کوک دستاش و رو پهلو هاش چرخوند و ماساژ و ادامه داد

ته با صدای زار و بانمکی گفت: جونگ کوک بوتم درد می‌کنه

جونگ کوک خندید و گفت: مگه باهاش چیکار کردی که درد می‌کنه

ته با اعتراض گفت: خب خستس چیکار کنم مگه تقصیر منه

جونگ کوک با خنده لپ های باسن ته رو تو دستای بزرگش گرفت و چلوند ته چشماش و بست و آهی از لذت کشید: فاک چقدر خوبه ، زورت از قبل بیشتر شده کوک باید بیشتر ماساژم بدی

کوک سعی کرد دستش جای اشتباهی نره و فقط گوشت نرم بوت پسر بماله

اما با شیطنت‌ دستش و رو خط بوت مرد کشید و ته لبش و لیس زد وقتی دید ته مخالفتی نمیکنه دستش و محکم تر فشار داد جوری که حفره ته رو حس کرد میتونست حس کنه که قراره چه شب داغی و بگذرونن و هردوشون خواستارشن

تهیونگ نیم نگاهی بهش کرد و گفت: ادامه بده کوک

جونگ کوک که حالا از رضایت ته مطمئن بود دست به دکمه و زیپ شلوارش برد تا بازش کنه

لباش و به گوشت لخت بوت پسر چسبوند و بوسه محکمی زد ته چیزی نگفت و منتظر موند تا ببینه جونگ کوک بعد این مدت چجوری میخواد معاشقشون و پیش ببره

لپ های باسن پسر و از هم فاصله داد و زبونش و با لذت رو خط گرمش کشید ته نفسش و حبس کرد و زمزمه کرد: ک..کوک

جونگ کوک بدون توجه بهش زبونش و رو حفره پسر کشید و لپ های بوتش و تو دستش چلوند و قرمز کرد
ته لبش و گزید تا صداش بلند نشه اما اسپنک محکمی رو بوتش خورد: اه کوک دردم اومد

جونگ کوک با چشمایی که داشت خمار تر میشد گفت: بهت گفته بودم صدات و خفه نکن دوست دارم بشنومش

ته سر تکون داد و اولین انگشت کوک واردش شد: هنوز هم تنگی ، تو این مدت به خودت دست نزدی؟؟؟

kookv frozen fire [ Completed ]Where stories live. Discover now