part 21

1.1K 177 16
                                    


تهیونگ نزدیک پنجره وایساده بود و حلقش و دور انگشتش میچرخوند

لبخند از رو لبش نمی‌رفت و چشماش برق میزد
با یادآوری حرفای کوک دست رو صورتش گذاشت و آروم خندید

دستای جونگ کوک دورش حلقه شد با صدای مهربونش گفت: به چی میخندی بیبی

تهیونگ سرش و رو شونه مرد گذاشت و گفت: به همسرم

جونگ کوک ابرو بالا انداخت و گفت: همسرت خنده داره؟

ته آروم خندید و گفت: نه معلومه که نداره ، اون خیلی مهربونه کیوته نازه حسوده همیشه هم هورنیه

جونگ کوک سرش و تو گردن ته فرو برد و آروم خندید: من کجام نازه آخه

ته به سمتش چرخید و لباش و آروم بوسید: همه جات ناز و کیوته

جونگ کوک لبای ته رو به دندون گرفت و آروم مک زد

ته صورتش و نوازش کرد و لباش و مکید
بوسشون داغ تر شد و هر دو رو وادار کرد بیشتر پیش برن

جونگ کوک ته رو به پنجره چسبوند و زبون داغش و رو لبای ته کشید

دستاش و نوازش وار رو تن لاغر پسر کشید و خودش و بیشتر بهش چسبید

تهیونگ یه پاش و دور کمر کوک حلقه کرد و دستاش و به پیراهن کوک رسید اولین دکمه رو باز کرد و از نفس تنگی بوسه رو ول کرد

جونگ کوک سرش و جلو تر برد و خط فک پسر و بوسید و آروم گاز گرفت وقتی ته کامل دکمه هاش و باز کرد پیراهنش و گوشه ای انداخت و جلوی تهیونگ زانو زد

ته با فهمیدن قصد همسرش لبش و گاز گرفت و گفت: کوک

جونگ کوک دکمه ها و زیپ و باز کرد و دیک مرد و تو دست گرفت بوسید

ته لبش و لیس زد و جونگ کوک زبون سرکشش و همه جای پوست گرم عضو همسرش کشید

ته هیس آرومی کشید و جونگ کوک تمام دیک و تو دهنش فرو کرد و لیس زد 

نگاه کوک به تمام حرکات ریز و درشت ته خیره بود و تماشا می‌کرد که لباسش و در میاره و بدن زیباش و به رخ می‌کشه

بعد چند ثانیه از رو زمین بلند شد و شلوارش و در آورد و گفت: ساک بزن توله

تهیونگ هم لباس هاش و در آورد و جلوی مرد زانو زد

عضو خیس و سخت کوک و بین لباش گذاشت و وارد دهنش کرد ، با تمام قدرتش مک زد و بالزش و مالید

کوک اه آرومی کشید و به بوت پسر که جلوی چشماش بود نگاه کرد و لبش و لیس زد

بعد چند ثانیه ته رو بلند کرد و دستاش و لبه پنجره گذاشت و بوتش و به سمت خودش کشید

انگشتاش و با پریکام خیس کرد و وارد حفره ته کرد
تهیونگ سرش و پایین کرده بود و به آرومی از درد و لذت می‌نالید

kookv frozen fire [ Completed ]Where stories live. Discover now