part 15

801 180 25
                                    

کامنت ها رو بیشتر کنید ناموسا
نکردید هم مهم نیست
( جوری که تکلیفم با خودم هم معلوم نیست )


یه روز گذشته بود و حال کوک خیلی بهتر بود ولی هنوز خبری از دیا نبود اما به ته خبر داده بود که حالش خوبه و فقط درگیر یه سری کاراس

تهیونگ از حموم خارج شد و دید جونگ کوک با شعله آتیش تو دستش رو تخت نشسته
لبخندی زد و گفت:پس قدرتت داره بهتر میشه

جونگ کوک با لبخند جوابش و داد و گفت: آره خیلی بهتره اما دوست دارم عالی بشه

ته رو تخت خزید و گفت: خوابم میاد

قبل از اینکه بتونه رو پاهاش بخوابه جونگ کوک بلندش کرد و گفت: اول باید موهات و خشک کنی

ته سرش و بالا آورد و گفت: بالاخره که قراره بعد از این دوباره برم حموم

جونگ کوک که نفهمیده بد چی شده گفت: ها؟؟؟

ته حوله رو کنار انداخت و سرش و پایین برد
رو عضو پسر و بوسید و گفت: میخوامت جونگ کوک

کوک خنده آرومی کرد و گفت: زیاد شیطونی تهیونگ

ته شلوارش و پایین کشید و عضو خوابش و تو دست گرفت همه جاش و بوسید و گفت: و تو عاشق شیطون بودن منی ، عاشق اینی که برات ساک بزنم ددی

زبونش و رو عضو مرد کشید و نگاهش و از روش بر نداشت

کوک موهای ته رو از رو صورتش کنار زد و دستش و از کمر پسر دور تر برد و رو بوتش نشوند
لپ های درشت باسنش و چنگ زد و ته عضوش و وارد دهنش کرد
آه آرومی کشید و دستش و وارد شلوار پسر کرد
خط بوتش و نوازش کرد و انگشتاش به حفره ته رسید
خم شد و از کشور بغل تخت لوب و در آورد
تو این فاصله ته شلوارش و در آورد تا کار برای کوک راحت تر باشه و خودش به ساک زدن ادامه داد

جونگ کوک نگاهی به لبای پسر دور عضو سفت شده خودش کرد و لبش و لیسید
انگشتاش ‌و‌ و ب کرد رو حفره ته کشید دو انگشت و آروم فرو کرد
تهیونگ فشار دستش و رو بالز مرد بیشتر کرد و محکم تر کارش و ادامه داد
جونگ کوک دو تا انگشت و تو حفرش تکون داد و گفت: فکر کنم همین دو تا بست باشه نه؟؟

ته سر تکون داد و دیک مرد و با بوسه های خیسش سخت تر کرد
خودش و بالا کشید و گفت: میخوامش کوک

شهوت و نیاز تو چشمای ته برای کوک قابل ستایش بود پسر و رو پاهاش نشوند جوری که نوک دیکش به حفرش میخورد لباس ته رو در آورد و عطر شامپوش و با لذت نفس کشید

لباش و به گردن سفید و لاغر پسر رسوند و همون جوری که مارک های ریز و درشت میذاشت خودش و بهش می مالید

ته دست به تیشرت مرد برد و درش آورد دستش و رو عضلات سینه کوک کشید و خودش و بیشتر. فشار داد

kookv frozen fire [ Completed ]Kde žijí příběhy. Začni objevovat