Part 22

1.6K 286 3
                                    

جیمین_ هی صبر کن....

کوک هوفی میکشه.

الان دو ساعته اومدن خونه و هر سری میخواد به جیمین نزدیک بشه، نمیزاره. به قول خودش باید تنبیه بشه!

_ باز چرا؟ جیمین من دوهفته کامل حتی نزدیکتم نشدم.

جیمین چشم‌غره ای میره و با حالت تهدید لب میزنه:

_ شاید باورت نشه ولی سری پیش داشتم پاره میشدم. فقط میخواستم بگم اگه دردم بیاری میرم دانشگاهت و به همه دانشجوهات میگم تو خونه موهاتو با کش خرگوشی میبندی!

کوک لبخندی میزنه و چشماشو میبنده و با لحن خماری جواب میده:

_ اون سری خیلی جذاب شده بودی.

_ به هر حال گفتم که بدونی

همزمان شونه ای بالا میندازه و دستاشو باز میکنه تا کوک بلندش کنه و به اتاق خواب ببره. کوک لبخندی میزنه و به طرف بیبی لوسش میره، بلندش میکنه و روی تخت میزارتش. جیمین دستاشو دور گردن الفا حلقه میکنه و همزمان که دراز میکشه، کوک رو هم با خودش میکشونه.

_ هوومم ببینم آلفا دوست داره با امگاش چی‌کار کنه؟

_ هر کاری که امگا بخواد.

جیمین لبخند دلربایی میزنه و با گاز گرفتن لبش هیجانشو خالی میکنه.

_ باهاش بازی کن... لمسش کن... اونوقت اونم برات چهار دست و پا میشه....!

کوک اهی از حرفای جیمین میکشه.
جیمین وقتی میبینه کوک بیکار موتده، خوش لباشو رو لبای پسر بزرگتر میزاره و کم‌کم بوسه آرومشون، به بوسه‌ای هات تبدیل میشه.
الفا همزمان که لبای امگاشو میمکه، دستاشو به طرف لباس گشاد جیمین میبره و به طرف بالا میکشونه. بوسشون بخاطر دراوردن لباس جیمین لحظه‌ای قطع میشه ولی باز هم مثل یه اهنربا به هم وصل میشن و بوسشون ادامه پیدا میکنه.

زبونش رو وارد دهن جیمین میکنه و سعی میکنه با زبونش کل مسیرهای دهن جیمین رو کشف کنه. ناله ای تو دهن کوک میکنه و با بی‌قراری دستشو به دیک آلفا میرسونه تا اونو متوجه دردش بکنه.

لبای کوک مسیری رو از گوشه دهن جیمین شروع میکنه و با بوسه‌های ریز و درشتش، به مارک گردنش میرسه و دندوناشو اماده مارک کردن دوباره اون قسمت میکنه.

جیمین ورود موجی از گرما و در عین حال خنکی رو به بدنش، حس میکنه. اه غلیظی میکشه و دستاشو دوطرف گردن الفا میرسونه تا بتونه مارک خودشو روی گردن الفا، لمس کنه.

حس دوباره مارک شدنش توسط الفاش، بی‌نظیره! حس قدرته!
طوری که امگاش میخواد با غرور به همه بگه "من آلفامو دارم"
الفایی که همیشه پیششه.

و شاید هم تا دو ماه دیگه امگاش بگه "من بچه آلفامو دارم" .
با خارج شدن سر کوک از گردنش دستشو زیر لباس کوک میبره و همزمان که دستشو روی عضله‌های سفت و خوش‌فرمش میکشه، سعی میکنه لباسشو از سرش رد کنه که با کمک الفا، بالاخره لباسش روی زمین، کنار لباس امگا میفته.

Destined love [kookmin]Where stories live. Discover now