S2_Part 4

477 90 19
                                    

با حس چیز خیسی روی لبش، چند بار ملچ ملوچ می‌کنه. برمیگرده و به پشت می‌خوابه. صدای ریز خنده ای که میشنوه، لبخند ریزی روی لب خودش میاره که با حس سنگینی یه چیز نرم روی شکمش و بعد بیشتر شدن خیسی روی لباش، با بهت چشماشو باز می‌کنه.

اولین چیزی که میبینه، موهای صورتی خوش رنگه و بعد رایحه کمی شیرین شده امگای خوشگلش. جیمین سرشو بالا میاره و چونشو روی سینه محکم الفاش می‌زاره. با چشمای خوشگل و مظلومش به کوک نگاه می‌کنه.

جونگکوک بعد از مدتی که خودش اصلا فکر نمیکنه طولانی باشه، سرشو خم می‌کنه تا اون موچی های شیرین و نرم رو لای دندوناش بگیره و انقدی بمکه که همش از بین بره.

با یه حرکت جاشونو تغییر داد و روی بدن نرم و کوچولوی جیمینش خیمه زد. دستاشو زیر لباس خواب جیمین برد و به نیپل هاش رسوند. اونا رو بین انگشت اشاره و شستش گیر انداخت و بعد از فشاری که بهش آورد، ناله ریزی از جیمین در اومد و مسیر برای زبون آلفا باز شد تا داخل دهان امگاش رو دوباره و دوباره فتح کنه.

کف دستاشو به حالت دورانی روی نیپل جیمین میچرخوند و گوشش رو پذیرای ناله زیبای همسرش میکرد. جیمین طوری که انگار تو این دنیا نیست، چشماشو بسته بود و آزادانه بخاطر حرکت دستای جونگکوک روی نیپل هاش، ناله میکرد.

جونگکوک ترجیح داد که به سمت حرکت بعدی بره و دستاشو از همون زیر لباس امگا، دور کمرش حلقه کرد و پایین تنشو محکم به پایین تنه امگا چسبوند.

نمیدونست چی باعث شده اول صبحی انقدر وحشی بشه. شاید دوره راتش که دو هفته دیگه بود؟ یا رایحه شیرین شده امگاش؟ چ

هر چی که بود باعث شده بود آلفا به شدت نیازمند بشه و این نیازمندی حتی از روی ناله ها و حرکات بی قرار امگاش هم معلوم بود.

اما خب چون همین دیروز چند راند سکس داشتن و همین دیشب نصف یه پماد رو توی مقعدش خالی کرده بود، فکر داشتن یه سکس درست و حسابی رو باید از ذهنش خارج میکرد. به هر حال که سوراخ امگا طوری که انگار شبانه روز بفاک رفته ملتهب شده بوده و این یکمی عجیب بوده که بعد سه راند سکس اینجوری شده باشه.

حرکات پایین تنشو روی پایین تنه جیمین از روی همون لباسای خوابشون ادامه داد و برجستگی واضحی رو روی شلوار جیمین بود، حس کرد.

جیمین هول کوچیکی به شونه های الفاش داد تا دست از کبود کردن لباش برداره و سراغ اصل کاری بره. البته که اصل کاری این نبود که دیک گندشو بکنه تو سوراخ بیچاره خودش!

اون الان همینجوریشم تو سوراخش احساس سوزش میکرد و آلفا باید خداروشکر میکرد که سراغ سوراخ امگا نرفته! چون جیمین الان پتانسیل اینو داشت که حتی سر موهای به هم ریخته الفا، باهاش یه دعوا حسابی داشته باشه و این حجم از کلافگی و عصبانیت حتی برای خورد امگا هم به شدت عجیب بود.

Destined love [kookmin]Where stories live. Discover now