سلام دوستان هر وقت که بهتون گفتم ودیو بالا رو ببینید.
تو این پارت قراره یه سری چیزا معلوم بشه و یه سری ابهامات جدید بوجود بیاد😂
خب دیگه همین برین بخونین، فقط اونایی که پارت های قبلو ووت ندادن یه چک کنن و ووتشونو بدن
راستی من یه سری تغییراتی توی پارتای قبل بوجود آوردم که قسمتای مهمشو پررنگ تر کردم، اگه میخواید دوباره یه چک بکنید================================
. قربان هویت بادیگارده رو فهمیدم
×خب
. اسمش جونگ کوکه
×چییی؟ فامیلیش چیه
. فامیلیش جئونه قربان
×آه باشه خدافظجامی که توش محتوای قرمز رنگی بود رو پایین آورد، جام رو توی دستاش تکون داد و به بینیش نزدیک کرد و هومی از بوی خوبش کشید
×نه اون کسی نیست که دنبالشمیه هفته گذشته بود، تو این یه هفته یونگی خونه جیمین مونده بود و باهم تمرینای فشرده میکردن، هفته بعد قرار بود اولین اجرای دونفره رسمیشونو جلوی هزاران نفر اجرا کنن
تو این مدت هوسوک سرش توی باند خیلی شلوغ بود و دیرتر خونه میومد، ساعت 3 بعدازظهر بود و هوسوک تازه رسیده بود خونه، جیمین وقتی هیونگشو دید سریع دوید سمتش و بغلش کرد
+سلام هیونگی
$سلام جیمینی، خوبی
+آره، بیا بشین بابا هم تو هاله
$باشه برم لباسمو عوض کنم میامبعد از سلام دادن به پدرش میخواست به اتاقش بره که یونگی رو دید در حالیکه دستشو تا ته کرده بود تو ظرف پاپکرن و داشت بزور کل محتویات مشتشو میچپوند تو دهنش، با اینکه خیلی پرو بود ولی بانمک بود البته که خودش مخالف این واقعیت بود
$آروم تر بچپون تو دهنت بچه،دهنت گشاد میشه حیفه، دهن یه بیبی باید تنگ باشه.
یونگی که از حرفای هوسوک عصبانی شده بود و پلکش میپرید، ظرفو یه گوشه پرت کردو از روی مبل بلند شد¥ت.. تو الان چی گفتی، به که گفتی بیبی هاااا، یاااااااااا اگه من تو رو نکشم آروم نمیگیرم
+یاا یااا یونگیا با داداش من چیکار داری؟
¥جیمین فقط صبر کن ببین همچین داداشتو بکنم که 4 تا برادرزاده برات به دنیا بیاره، هایشششش
$حرص نخور پیشی شیرت خشک میشه
جیمین که صورت قرمزش شده ی یونگی رو دید، سریع سمت داداشش رفت و بهش گفت تا وضع بدتر از این نشده بره اتاقش، هوسوک به یونگی نگاه کرد که داشت بهش فاک نشون میداد
$باشه حالا که اینقد علاقه نشون میدی بعدا میکنمت
¥یاااااااااا
¢جیمینا بیا تلویزیونو روشن کن میخوام اخبار ببینم
+باشه آبا
بعد اینکه تلویزیونو روشن کرد، روی مبل نشست که همون زمان هوسوکم از اتاقش بیرون اومد و روی مبل نشست.
خبرنگار :در روزهای اخیر شاهد قتل های پی در پی و عجیبی بودیم، گفته میشه مشابه این قتل ها حدود 17 سال پیش دیده شده، این روش قتل به این صورته که مقتول ابتدا گردنش خراش عمیقی برمیداره و سپس شکسته میشه، هنوز خبر دقیقی از قاتل دریافت نشده، پلیس فکر میکنه این قاتل همون قاتل معروف 17 سال پیشه که یه دفعه ای غیب میشه و حالا برگشته.
+وای چه وحشتناک، کی میتونه اینقد وحشی و سنگدل باشه.
![](https://img.wattpad.com/cover/310946445-288-k530628.jpg)
YOU ARE READING
take care of me
Fanfictionشنیدی که میگن ماه پشت ابر نمیمونه؟ جیمین قرار بود خواننده بشه و با خانوادش زندگی خوبی رو داشته باشه ولی خبر نداشت که چه رازی رو دارن ازش مخفی میکنن، اما همیشه که قرار نبود اون راز باقی بمونه جیمین چجوری باهاش کنار میاد؟ میتونه بازم مثل قبل به زندگ...