پارت 7

918 194 85
                                    

سلام دوستان هر وقت که بهتون گفتم ودیو بالا رو ببینید.
تو این پارت قراره یه سری چیزا معلوم بشه و یه سری ابهامات جدید بوجود بیاد😂
خب دیگه همین برین بخونین، فقط اونایی که پارت های قبلو ووت ندادن یه چک کنن و ووتشونو بدن
راستی من یه سری تغییراتی توی پارتای قبل بوجود آوردم که قسمتای مهمشو پررنگ تر کردم، اگه میخواید دوباره یه چک بکنید

================================

. قربان هویت بادیگارده رو فهمیدم
×خب
. اسمش جونگ کوکه
×چییی؟ فامیلیش چیه
. فامیلیش جئونه قربان
×آه باشه خدافظ

جامی که توش محتوای قرمز رنگی بود رو پایین آورد، جام رو توی دستاش تکون داد و به بینیش نزدیک کرد و هومی از بوی خوبش کشید
×نه اون کسی نیست که دنبالشم



















یه هفته گذشته بود، تو این یه هفته یونگی خونه جیمین مونده بود و باهم تمرینای فشرده میکردن، هفته بعد قرار بود اولین اجرای دونفره رسمیشونو جلوی هزاران نفر اجرا کنن
تو این مدت هوسوک سرش توی باند خیلی شلوغ بود و دیرتر خونه میومد، ساعت 3 بعدازظهر بود و هوسوک تازه رسیده بود خونه، جیمین وقتی هیونگشو دید سریع دوید سمتش و بغلش کرد
+سلام هیونگی
$سلام جیمینی، خوبی
+آره، بیا بشین بابا هم تو هاله
$باشه برم لباسمو عوض کنم میام

بعد از سلام دادن به پدرش میخواست به اتاقش بره که یونگی رو دید در حالیکه دستشو تا ته کرده بود تو ظرف پاپکرن و داشت بزور کل محتویات مشتشو میچپوند تو دهنش، با اینکه خیلی پرو بود ولی بانمک بود البته که خودش مخالف این واقعیت بود

$آروم تر بچپون تو دهنت بچه،دهنت گشاد میشه حیفه، دهن یه بیبی باید تنگ باشه.
یونگی که از حرفای هوسوک عصبانی شده بود و پلکش میپرید، ظرفو یه گوشه پرت کردو از روی مبل بلند شد

¥ت.. تو الان چی گفتی، به که گفتی بیبی هاااا، یاااااااااا اگه من تو رو نکشم آروم نمیگیرم
+یاا یااا یونگیا با داداش من چیکار داری؟
¥جیمین فقط صبر کن ببین همچین داداشتو بکنم که 4 تا برادرزاده برات به دنیا بیاره، هایشششش
$حرص نخور پیشی شیرت خشک میشه
جیمین که صورت قرمزش شده ی یونگی رو دید، سریع سمت داداشش رفت و بهش گفت تا وضع بدتر از این نشده بره اتاقش، هوسوک به یونگی نگاه کرد که داشت بهش فاک نشون میداد
$باشه حالا که اینقد علاقه نشون میدی بعدا میکنمت
¥یاااااااااا
¢جیمینا بیا تلویزیونو روشن کن میخوام اخبار ببینم
+باشه آبا
بعد اینکه تلویزیونو روشن کرد، روی مبل نشست که همون زمان هوسوکم از اتاقش بیرون اومد و روی مبل نشست.
خبرنگار :در روزهای اخیر شاهد قتل های پی در پی و عجیبی بودیم، گفته میشه مشابه این قتل ها حدود 17 سال پیش دیده شده، این روش قتل به این صورته که مقتول ابتدا گردنش خراش عمیقی برمیداره و سپس شکسته میشه، هنوز خبر دقیقی از قاتل دریافت نشده، پلیس فکر میکنه این قاتل همون قاتل معروف 17 سال پیشه که یه دفعه ای غیب میشه و حالا برگشته.
‌+وای چه وحشتناک، کی میتونه اینقد وحشی و سنگدل باشه.

take care of meWhere stories live. Discover now