خب خب دوباره سلام😁
تو این پارت یه سری توضیحات مهم میدم تا رفع ابهام شه
و اگه سوالی تا اینجا ذهنتونو درگیر کرده بپرسید اگه اسپیول نشه جواب میدم
حتما این پارتو بخونید 📢📢
البته ممکنه یه سری اسپیول بشه که بعدا هم البته تو داستان گفته میشه، پس اگه تا اینجای داستان رو اوکید و سوالی ندارید و نمیخواید یه سری چیزای کوچولو براتون اسپیول بشه، میتونیو این پارتو نخونید❌❌❌❌
__________________________
_ویژگی خون آشاما توی این فیک اینه که یه زندگی عادی مثل انسانا دارن با این تفاوت که با مرگ طبیعی نمیمیرن، منظورم بر اثر کهولت سنه، اونا
تا سن 30 سالگی رشد میکنن مثل بقیه انسانا ولی بعد از این سن دیگه پیر نمیشن و همونجوری باقی میمونن
ولی چون ته و جین و جنی زیر سن 30 سال هستن، مثل انسان های معمولی رشد عادی دارن
اونا قوی ترن، حواس پنجگانشون قوی تره، سرعتشون بیشتره البته جلوی مردم اینکارو نمیکنن تا لو نرن، و اینکه اگه آسیب غیرطبیعی نببینن نممیرن و جاودان باقی میمونن، البته اگه با تصادف، گلوله یا هر مرگی که با کهولت سن همراه نباشه، واقعا میمیرن
_تو این فیک خون آشما میتونن غذای انسان هارو بخورن و تا حدودی گشنگیشونو برطرف کنن، ولی اگه مدت زمان زیادی خون نخورن، ضعف شدیدی پیدا میکنن، ته و جین و جنی هم همونطور که تو داستان اشاره کردم، شراب هایی دارن که با خون درست شده، البته نه اینکه آدم بکشن، اون خون ها اکثرا برای حیواناته یا خون انسان هاییه که دشمن تهیونگ بودن و ته اونا رو کشته و خونشونو از بدنشون خارج کرده
_همونطور که تو داستان اشاره کردم، قبلا خون آشام های بیشتری توی منطقه ی خون آشاما زندگی میکردن ولی جانگ سونگ ها اونجارو شبانه به آتیش میکشه و همشونو میکشه، حالا بعدا میفهمید چرا اینکارو کرده
اون فکر میکرده که هیچ خون آشام دیگه ای وجود نداره ولی نمیدونست که ته و جین و جنی نجات پیدا کردن، البته جدیدا که اومد کره متوجه شد که زندن
_فک کنم تا حالا متوجه رابطه هوسوک و کوک شدین درسته؟ البته هنوز هیچ کدوم از هویت واقعی هم باخبر نیستن چون همونطور که تو داستان گفتم، کوک فامیلیه خودشو تغییر داده و هویتشو مخفی کرده
_دلیل اینکه هوسوک یا کوک همدیگه رو نشناختن رو هم که فهمیدید، هوسوک و بقیه فک میکردن که کوک مرده و خود سونگ ها هم به کوک گفته بود که خانوادشو کشته و چون خانوادش ازش خبری نمیگرفتن و سراغی ازشون نبود (چون فکر میکردن که کوک مرده)، اونم حرفشو باور کرده بود، اینم میدونید دیگه سونگ ها بعد از اون کارایی که با کارکترای داستان کرد، همراه با کوک از کره میره و میره به کشورهای اروپایی تا باند مافیاییشو گسترش بده
_تو داستان چند بار گفتم، حتما متوجهش شدید که سونگ ها از عمد تو بچگی کوک رو میدزده و یه جنازه ی جعلی و درب و داغون که قابل تشخیص نبوده جور میکنه و به همه میگه که اون کوکه، همه فک میکنن که اون مرده درحالیکه اون پیش سونگ ها بوده و بزرگ شده، حالا چرا رو بعدا میفهمید، تا الان گذشته ی جیمین آشکار شد ولی برای گذشته ی تهیونگ و کوک هم جداگانه بعدا تو پارتا فلش بک میزنم
أنت تقرأ
take care of me
قصص الهواةشنیدی که میگن ماه پشت ابر نمیمونه؟ جیمین قرار بود خواننده بشه و با خانوادش زندگی خوبی رو داشته باشه ولی خبر نداشت که چه رازی رو دارن ازش مخفی میکنن، اما همیشه که قرار نبود اون راز باقی بمونه جیمین چجوری باهاش کنار میاد؟ میتونه بازم مثل قبل به زندگ...
