Part16

133 29 8
                                    

"واقعا امروز دوباره برگشتی تو اون خونه کذایی؟ مگه چند روز از کتک خوردنت گذشته؟"

جیسونگ همونطور که لباس های کثیفش رو از روی کاناپه و کف سالن جمع میکرد غر میزد، فلیکس گردنشو عقب داد و به سقف زل زد، تقریبا روی کاناپه نیمه دراز بود و پاهاش رو بلند کرد تا جی بتونه باکسر آبی رنگش رو از زیر مبل بیرون بیاره

"اینجا طویله است یا خونه؟ فکر میکردم این عادتای زشت‌تو همون امریکا جا بذاری بعد بیای!"

جیسونگ با حرص یکی از شورت هاش رو براش پرت کرد و صاف روی صورت فلیکس افتاد

"خفه شو بگو چرا دیشب خونه بنگ بودی امروز خونه لی! بابا بکش بیرون از اینا! من نمیفهمم وقتی این خونه هست چرا لشتو میبری اونجا!"

فلیکس با صورت جمع شده و نگاهی چندش وار شورت رو از روی صورتش برداشت و دوباره به سمت جی پرت کرد و پسر توی هوا گرفتش

"اه! چندش! لباسشویی نداری؟ بو سگ میده لباسات! اصلا برای همین گند بازیاته نمیام اینجا بمون..."

صداش توی نطفه خفه شد و تقریبا جیغی کشید چون تا به خودش بیاد جیسونگ لباس ها رو وسط خونه پرت کرده و با شیرجه روش پرید و هردو با داد و خنده داشتن کشتی میگرفتن.

فلیکس از ته دل میخندید و میزان الکلی که توی خونش بود به راحت تر بودنش توی اون سرخوشی ها کمک میکرد.

"چی در گوشت میگفت جانشین جدید بابات؟!"

جیسونگ با نفس نفس گفت و بالاخره رهاش کرد و کنارش روی کاناپه افتاد.

خنده فلیکس کمرنگ تر شد و با تعجب گفت

"جانشین بابام؟"

پسر به چهره پر سوالش نگاه کرد

"خودتم میدونی که بنگ چان دنبال بیمارستانه"

فلیکس صاف تر نشست و زبونشو روی لبش کشید

"من اینطور فکر نمیکنم..."

جی تک خنده ای زد و به چشم های نامطمئن موطلایی نگاه کرد

"نمیخوای که اینطور فکر کنی!

همه میدونن، خودتم میدونستی چرا به خانوادتون نزدیک شد فلیکس! بعد از نونا هم که گیر داده به سویی!"

فلیکس با کلافگی از کنارش بلند شد و دستشو پشت موهاش کشید

"دیدی که امشب سر میز شام به همه گفت دنبال سویی نیست! گفت..."

جیسونگ با شتاب از جاش بلند شد و مچ دستش رو گرفت و روبروش ایستاد، با ناباوری خندید

"واو! تو واقعا داری باز خر میشی و کاراشو توجیح میکنی!! داره خرت میکنه نه؟ میخوای دوباره باهاش باشی..."

مو طلایی بزاقش رو قورت داد و با استرس قدمی عقب رفت اما دستش همچنان اسیر بود

"منظورت چیه که باهاش باشی! اون شوهر خواهرمه...

'The Blot,Onde as histórias ganham vida. Descobre agora