Part3

403 81 145
                                    

مردمک‌های سرد و بی‌حسش، یکی بعد از یکی، اعضای چهره‌ی یه‌جون ترسیده رو بررسی می‌کرد. تنها چیزی که برای جونگ‌کوک اون لحظه مهم نبود، بودن توی فضای بار بود؛ چون قادر به منفجر کردن کل بار بود چه برسه به کشتن یه‌جونی که یک زمان فاز عاشق بودند برداشته بود و... .

جونگ‌کوک از پسر بزرگ‌تر فاصله گرفت و آروم به صدا در اومد.

- که هرچه زودتر تمومش کنم؟

پوزخند شلی زد و با خونسردترین حالت ممکن به سمت مخالف پسر چرخید و وانمود کرد که داره ازش دور میشه و یک فرصت کوتاه برای یه‌جون فراهم می‌کنه؛ اما هر کس این پسر سایکو رو می‌شناخت، می‌تونست متوجه نقشه‌ کسل کننده‌اش بشه.
پسر کوچک‌تر خمیازه‌ای از سر بی‌حوصلگی کشید و به طور ناگهانی به سمت یه‌جونی که سعی در دور شدند از اون داشت، برگشت و با تمسخر به حرف اومد.

- کجا با این عجله معشوقه‌ عاشق من؟!

یه‌جون با شنیدن صدای سرد و پر تمسخر جونگ‌کوک، جاری شدن رودخونه ترس و مرگ رو توی مغز و قلبش حس کرد و همین باعث قفل شدن پسر و جهش ضربان قلب ترسو یه‌جون شد. آروم به سمت جونگ‌کوک برگشت و ضعیف و لرزون شروع به حرف زدن کرد.

- جونگ‌کوک ب... با کشتن... کشتن ممم... من هیچ... هیچی حل نمی... شه، لطفا ب... بچه بازی بب... بزار کنار!

لبخند شلی روی لب‌های سرخ پسرکوچک‌تر رشد کرد و همزمان سرش رو آروم به سمت چپ خم شد و باعث شد یه‌جون قدمی به عقب برداره و با ترس اکسیژن‌های ناکافی اطراف رو به ریه‌های لرزونش وارد کنه و همین باعث شد جونگ‌کوک قدمی به جلو برداره و آروم به حرف بیاد.

- بچه‌ِ بازی؟ تو امشب یا می‌میری یا باید بمیری یه‌جون من!

و با پایان جمله‌اش چند قدم به پسر‌ بزرگ‌تر نزدیک شد و با روحیه سایکو مانندش شروع به زدن قهقهه‌های بلند کرد و دوباره با چند قدم‌ کوتاه، جثه بزرگ خودش رو به سمت پسر لرزون کشوند؛ این چند قدم باعث واکنش نشون دادن یه‌جون شد و با ترس شروع به فرار از دست جونگ‌کوک کرد. هرکس دیگه‌ای جای پسر‌کوچک‌تر بود، به سرعت دنبال پسر بزرگ‌تر راه‌ می‌افتاد تا که شکار از چنگش پرواز نکنه؛ اما اون شکارچی، هر شکارچی نبود، اون جئون جونگ‌کوک بود و این خودش یک دلیل برای امید نداشتن به زندگی برای طعمه بود.

جونگ‌کوک با قدم‌های آروم و بی‌عجله به سمت در ورودی بار، شروع به حرکت کرد و زیر لب با خودش شروع به سوال جواب کردن خودش کرد.

- خب الان فرار کردی؟

- خب اشتباه کردی پسرم!

Positive reverse | مثبت معکوسWhere stories live. Discover now