پوزخندی گوشه لبهای صورتی پسر جای خوش کرد. گیلاسش رو که ته مونده محتوا اسیدی سفید به رخ میکشید؛ بالا آورد و به لبهای قالب گرفته شده توسط ماسک، نزدیک کرد و قبل از معاشقه لبهای بیروحش با شیشه شکننده، به حرف اومد.
- اوه بانوی شرقی، چه چیزی باعث شده که فکر کنید که بیهویت هستم؟!
سابرینا که خوشحال از شکار صدای مرد مرموز جشنهای بالماسکه پدرش بود، لبخند ملایمی زد و به مرد بیچهره نزدیک شد و با قدمهای پر از عشوه، توی اون فضای نیمه تاریک آروم به دور تهیونگ به ظاهر بیهویت چرخید و وقتی که حین چرخش به پشت مرد رسید، با صدایی آروم و پر عشوه گوشهای علاقمند به سکوت تهیونگ رو به بازی گرفت.
- شاید اگه اون ماسکو برداری و بزاری اون چهره جذابت یه شب مهمونم باشه بتونم از بیهویت بودنت صرف نظر کنم، مستر بیهویت!
دختر قد بلند با اتمام جملهاش انگشت سبابهاش رو به زاویه فک مرد بزرگتر کشید و حرکت چرخشوارش رو با برگشت به جای اولیهاش، یعنی روبهروی مرد، تموم کرد و با همون لبخند ملایم و چشمهای خمار به تهیونگی که تا به اون لحظه شیشه شکننده درحال لمس لبهای سردش بود، خیره شد و منتظر ریاکشن باب میل خودش از جانت تهیونگ بود.
تهیونگ که از نمایش کسل کننده دختر عشوهگر خوشش اومده، نیشخند جذابی کنج لبهای آشکارش جا خوش کرد.
دخترک بیچاره چه فکری با خودش کرده بود؟ فکرهای خام و پر از لذت با کیم تهیونگی که برای اون یک بیهویت بیش نبود؟ این فکرهای فانتزی از کجا نشات میگرفت که باعث سرگرمی مرد شده بود؟ از هرچه که بود باعث سرگرمی و گذر وقت مرد بود.- لیدی جوان؟
مکثی کرد و با قدمهای کشیده و کوتاه به سمت سابرینا حرکت کرد و مرز فاصلشون رو به اکسیژنهای موجود توی فضا سپرد. دختر که از نزدیکی و گرمای کمی که از مرد به سمتش هجوم آورده بود، احساس رضایت میکرد؛ به چشمهای شکلاتی مرد قدبلند که چند سانت ازش بلندتر بود، خیره شد و لبخندش رو بیشتر به رخ کشید و منتظر ادامه جمله بندی تهیونگ شد و مرد که از انتظار کشیدن طعمههاش لذت میبرد، سکوت حاکم و پرواز اکسیژنهای اطرافش رو متوقف کرد و به حرف در اومد.
- نظرتون راجب یک شب رویایی با مستر بیهویت چیه؟
سابرینا که انتظار شنیدن چنین حرفی رو از مرد بیچهرهی روبهرویش نداشت، با چشمهای درشت شده و مبهوت به چشمهای سرد و بینفوذ تهیونگ خیره موند. فکر نمیکرد با یک حرکت کوتاه و بیتلاش زیاد بتونه مرد مرموزی که چندین سال در انتظار شنیدن آهنگ صدای بم و خشدارش بود رو به چنگ بیاره.
دختر در فکر و بهت فرو رفته بود؛ اما تهیونگ که کم- کم از بازی خوشش اومده بود، دست کشیده و عسلی رنگش رو که بیشتر اوقات سرد بود اما در اون لحظه به دلیل گرم بودن فضا و الکلی که مصرف کرده، در گرمترین حالت ممکن بود رو روی گونه دختر قرار داد و انگشت شصتش رو از دوستهای بیاندازه خود جدا کرد و به زیر چشم دختر بهتزده کشید و همزمان با لمس چهره پر لعاب سابرینا، سرش رو به جهت مخالف دست نوازشگرش، به سمت چپ و به طرف گوشهای پوشیده شده از زیورالات طلایی و نقرهای رنگش نزدیک کرد و نفسهای گرم و خیسش رو به سمت گوشهای سفید رنگ دخترک رها کرد و به نطق اومد.
YOU ARE READING
Positive reverse | مثبت معکوس
Mystery / Thrillerfiction name: Positive reverse The Writer: TeTe Kim Genre: Angst, Criminal, Mystery, Smut, a little Thriller Kapell: Vkook- Kookv(Vers)، Sope Time up: Fridays from 21:00 to 22:00 •▪︎•▪︎•▪︎• Summary: The past is a reflection of the future. A future...