8th shot ⟿ Kiss Of Moon「KV」

288 32 96
                                    

شاتِ هشتم: بوسه‌ی ماه

درهای چوبی باز شدند و خون‌آشام اولین چیزی که مقابلِ چشم‌هاش دید؛ شاهزاده‌ای بود که پارچه‌ی ربدوشامبر حریرِ مشکی به بدنش بوسه می‌نشوند و تصویر زیبای اندامش رو به‌خوبی قاب می‌گرفت. تهیونگ با قدم‌های آهسته و پای برهنه‌ای که روی سنگ مرمر سیاه گام برمی‌داشت و نگاهش به روبه‌روش بود؛ جایی که مرد لبه‌ی تخت دونفره با ربدوشامبری از جنس کتان و سرخ نشسته و با حیرت نگاهش می‌کرد. اتاقی که جونگکوک توش زندگی می‌کرد به نسبت سردتر از اتاق سلطنتیِ خودش بود و توی دکورش رنگ‌های قرمز، جگری و مشکی بیشتر از همه توی ذوق می‌زدن. صدای سوختنِ هیزم‌های خشک توی شومینه‌ی آجری به گوش می‌رسید و "ترق‌و‌تروق" هم موسیقیِ پایه‌اش بود. آوای متعجب و تحسین‌کننده‌ی خون‌آشام براش لذت‌بخش بود.

_امشب... خیلی مسحورکننده شدی پرنس!

تهیونگ تک‌خنده‌ای کرد و در جوابِ اون، چیزی نگفت. در چند قدمیِ تخت و مقابل خون‌آشام ایستاد. جونگکوک سرش رو روی گردنش کمی کج کرد و با ملایمت گفت:

_می‌دونی که اگر خودت براش آماده نباشی و نخوایش، به اصرارِ اون‌ها نمی‌تونیم انجامش بدیم چون تو فرد اصلیِ این جریانی و رضایت تو از همه‌چیز مهم‌تره. پس اگه داری بخاطر پدرت با من می‌خوابی همین حالا بیخیالش-

پرنس کیم بلافاصله و بدون هیچ فکری وسط حرفش پرید و باعث شد تا خون‌آشام برای چند لحظه در سکوت بهش خیره بمونه.

+منم می‌خوامش!

شاهزاده بعد از اینکه متوجه شد چه حرفی رو بی‌مهابا به زبون آورده، چشم‌هاش رو کمی درشت کرد و زبونش رو بین دندون‌هاش فشار داد. جونگکوک خنده‌ی دلنشینی کرد که گوشه‌ی چشم‌هاش توی گونه‌هاش مخفی شدن. دستش رو به سمت امگا دراز کرد و سرخوشانه از حسِ رضایت و خشنودی‌ای که داشت، امر کرد.

_بیا اینجا پرنس.

کاسهٔ زانوهای امگا با شنیدن دومین باره‌ی این سه حرف، نامحسوس لرزشی شیرین برداشت و رایحه‌ی سنبلش کمی توی هوا پراکنده شد. دستش رو به طرف مرد گرفت و سرانگشت‌هاش کف دست خون‌آشام که یه‌کم زخمت شده بود رو لمس کردن. جونگکوک انگشت‌های پسر رو بین دستش فشرد و اون رو نزدیک کشید، در حدی که پسر میون دو تا پاهای نسبتاً بازش ایستاده و با چهره‌ی مبهم و بامزه‌ای بهش خیره شده بود. با دست دیگه که روی قوسِ کمرش قرار داد و کمی بهش فشار آورد، مجبورش کرد تا روی یکی از ران‌هاش که با پارچه‌ی کتان پوشیده شده بود، بشینه. پرنس هم بهش عمل کرد و آروم روی ران مرد جای گرفت، دست‌هاش رو روی شونه‌هاش گذاشت و لیسی به دو تمشکش زد که خون‌آشام رو وادار به کشیدن نگاهش روی اون دو تکه میوه‌ی آبداری کرد که با پودر گل رز سرخ کمی زینت و آرایش داده شده بودن.

𝖪𝗂𝗌𝗌 𝖮𝖿 𝖬𝗈𝗈𝗇 ✔︎「VK」/「KV」Where stories live. Discover now