Part☆7

221 47 48
                                    

_باز باز....بیشتر

تهیونگ گفت و خم شد
سعی کرد داخل دهن پسر کوچیک تر رو که دائم از این که چیزی بین دو تا دندوناش گیر کرده و باعث شده لثش درد بگیره غر میزد رو ببینه.

جونگکوک که انگار نمیتونست بیشتر از این دهنش رو باز کنه ،سریع دو دست مرد رو از کناره صورتش فاصله داد و با کلافگی زمزمه کرد

+داره پاره میشه...تهیونگی زود ببین

تهیونگ بدنش رو روی پاهاش جابجا کرد تا جلوتر بیاد و بعد سری تکون داد

_ببین باز چی خوردی که گیر کرده بین دو دندون آخرت،لثت قرمزه

+پاپ ک..ور

جونگکوک با دهن باز زمزمه کرد و تهیونگ که متوجه نشده بود سوالی نگاهش کرد

_جونم؟

پسر باز هم با دهن باز حرفشو تکرار کرد

_جگرگوشه لب هاتو بهم نزدیک کن،متوجه نمیشم

و بعد از خنده کوچیکی پشت دست پسر که روی رونش قرار داشت بوسید

+پاپ کورن...خودت دیشب خریدی!

تهیونگ"آهانی" گفت و نگاهی دوباره به داخل دهن پسر انداخت و ادامه داد

_عیبی نداره....امروز میریم دکتر

جونگکوک سرشو عقب برد و دو دستشو تکون داد

+خوب شد...میرم مسواک بزنم تا در بیاد

و سعی کرد از روی پاهای مرد بلند شه و از موضوع دکتر و معاینه فرار کنه تا به قول خودش مرد هم یادش بره،اما تهیونگ مانعش شد و اونو سمت خودش کشید و ابرویی بالا انداخت

_مسواک که باید بزنی....اما دکتر بحثش جداست جگرگوشه،الان یه ماهه که هی مقاوت میکنی

و بعد نوک بینیش رو بین دو انگشتش گرفت

جونگکوک با نگاه غمگینی سرشو به شونه مرد تکیه داد

+تنهایی برو....من با جیمی میمونم،قرصایِ رنگی جدید میده،من نمیخوام بازم خوابالود باشم تهیونگی

تهیونگ نفس عمیقی از سینه دردناکش کشید، پسر حق داشت...درواقع روند درمانش طوری بود که هر بار به قرص های جدیدی نیاز داشت و این پروسه عادت کردن به دارو های تازه تجویز شده واقعا سخت بود....کلافگی و خواب آلودگی و لجبازی برای پسر و تحمل و صبر و راه اومدن برای تهیونگ بود.

_بعدش میایم خونه و کلی خوش میگذرونیم،حتی میتونم بگم جین و نامجون بیان پیشمون...دوباره به قرصا عادت میکنیم،ما قویم مگه نه؟

+بازم بگو

تهیونگ بوسه ایی به سر پسر زد و با یک دست شونه و گردن و با دست دیگه رون پسر رو نوازش کرد

𝐥𝐨𝐯𝐞𝐝 |جڱرڴۉشۂ(𝐯𝐤𝐨𝐨𝐤)Where stories live. Discover now