لیام فاکینگ پین

3.3K 276 10
                                    

Zayn
فقط دو روز از وقتی که لیام به مامان داده مونده و من به بدبختی تونستم نصف پول رو جور کنم و الان ده دیقس پشت در اتاق لیام وایسادم و بالاخره در میزنم و با شنیدن صداش که میگه بیا تو میرم داخل
زی. سلام
لی. سلام کاری داشتی؟
زی. من...من اومدم تا رضایت بگیرم برای بدهی مامانم من نصف پول رو جور کردم ولی یه هفته وقت خیلی کمه اصلا شما میدونستین من پسر تریشا هستم؟
لی. بله میدونستم و مگه تمام پول من رو اوردی که رضایت میخوای؟
زی. فقط نصفش
لی. پس مامانت میره زندان
زی. نه خواهش میکنم مامان من بیماری قلبی داره
لی. من نمیتونم رضایت بدم
زی. یعنی هیچ راهی نداره
لی. البته یه راه دیگه هم هست
نور امید تو دلم روشن شد
زی. چه راهی؟
نیشخند کثیفی زد و سر تا پامو نگاه کرد
لی. تو خیلی خوشگلی
زی. این....این یعنی چی؟
بلند شد اومد روبروم وایساد سرش رو اورد کنار گوشم اروم گفت
لی. یعنی اینکه میتونی پاهای خوشگلتو واسم باز کنی بیبی
قلبم وایساد سریع هولش دادم عقب و گفتم
زی. لعنت بهت من این کارو نمیکنم لیام فاکینگ پین
لی. باشه پی از دو روز دیگه میری زندان ملاقات مامانت
در رو محکم کوبیدم و رفت بیرون سریع از شرکت زدم بیرون اشک تو چشمام جمع شده بود من ادم هرزگی نیستم
.............................................
Liam
من واقعا به پول زین احتیاج نداشتم و میدونستم اون نمیتونه پولم رو جور کنه من نمیخوام اذیتش کنم ولی اون هیچ جور دیگه ای با من نمیخوابه از اول که دیدمش چشمم دنبالشه چون اون خیلیییی خوشگل و سکسیه حتی فکر اینکه اون لخت تو بغلم باشه باعث میشه من بیام از طرفی اون خیلی لجبازه ولی امیدوارم قبول کنه
................
گایز شرمنده این پارت با پارت قبل جابه جا شد الان این قسمت جدیده

My LoveWhere stories live. Discover now