عشق من (my love)

2.5K 170 34
                                    

Zayn

یک بار دیگه خودم رو تو آینه نگاه کردم شلوار جذب

سورمه ای تیشرت سفید و هودی سورمه ای چشمکی به خودم زدم و از خونه اومدم بیرون کتونی
های سفید سورمه ایم هم پوشیدم رفتم جلو در ماشین لیام رو دیدم

از صبح که گفته میخواد ببرم بیرون به صد روش پرسیدم کجا

ولی نم پس نمیده و منم الان دارم از فضولی میمیرم

رفتم و تو ماشین نشستم

ز. سلام

ل. سلام لاو

اومد جلو لب هام رو کوتاه و عمیق بوسید

ز. لییییی

ل. جان دلم

ز. نمیگی کجا داریم میریم ؟؟

ل. نوچ

ز. لطفااااا

و خودم رو لوس کردم و امید وار بودم جواب بده

ل. نع زینی من خر نمیشم با این کارا

و خندید که من بیشتر حرصی شدم پوفی کردم و با

اخم و دست به سینه به رو به رو خیره شدم

ل. زین

جواب ندادم

ل. عشق من

ز........

دستش رو روی رون پام گذاشت اروم نوازش کرد

ل. من که بیشتر از همه ی دنیا دوست دارم جوابم

رو نمیدی

ز. نع لیام من خر نمیشم با این کارا

با لحن خودش گفتم و ادا ش رو در اوردم لیام خنده

ی بلندی کرد و گفت :

ل. اخه میخوام غافل گیر شی اگه بگم بی مزه میشه
باشه بیبی ؟

ز. خوب اون لحن لعنتیت کار خودش رو کرد باشه

لبخندی زد و سریع خم شد و گونم رو بوسید

که جیغ بلندی زدم

ز. جلوتو نگاه کن دیوونههههههه

ل. حواس هس به خدا

چشم هام رو چرخوندم و چیزی نگفتم حدود 40

دقیقه تو راه بودیم تا این که لیام ماشین رو نگه داشت

جلوی یه در بزرگ پیاده شد در سمت منم باز کرد

دستم رو گرفت در رو باز کرد و گفت

ل. چشمات رو ببند عزیزم

ز. چرا

ل. ببند دیگه

ز. باشه

چشمام رو بستم لیام دستم رو گرفت و من رو همراه
خودش می برد

My LoveWhere stories live. Discover now