بی آبرویی

2.4K 235 18
                                    

Zayn
جلوی در شرکت لیام بودم میدونستم اینجا ابرو و احترام زیادی داره ولی من قراره بی آبروش کنم
رفتم تو به کایلی گفتم و رفتم تو اتاق پین با دیدنم بلند شد

لی. سلام

زی.سلام

لی.خب کاری داشتی ؟؟؟

زی. مامانم دوباره حالش بد شده بود اینا تقصیر توعه اگه همون اول بهم فرصت میدادی اینجوری نمیشد

لی. من متاسفم

صدا مو بالا بردم و با داد گفتم

زی. تاسف تو به درد من نمیخورهههههه اگه مامان من چیزیش میشد من چیکار میکردم هاااااااان؟؟؟؟؟

لی. زین اروم تر من...

زی. ساکت شووووو تو از من استفاده کردیی

در اتاقو باز کردم دیدم همه ی کارمندا جمع شدن این دقیقا همون چیزیه که میخواستم

رو به کارمندا و با داد گفتم

زی. خوب گوش کنید این رئیس نسبتا محترمتون از من سواستفاده کرد مادر من بهش بدهکار بود و من نتونستم همه ی پولش رو جور کنم مامانم مریض بود نباید تو زندان میموند من ازش خواستم رضایت بده اما این پین عوضی مجبورم کرد باهاش بخوابم گفت اگه نرم زیرش رضایت نمیده بشناسیدش و بفهمید برای کی خم و راست میشید

دهن همه باز مونده بود انگار هیچکس باورش نمیشد  لیام همچین ادمی باشه برگشتم به لی نگاه کردم با بهت و ناباوری بهم نگاه میکرد ولی بعد چند ثانیه انگار به خودش اومد با چشمایی که از عصبانیت قرمز بود بهم زل زد سریع از در شرکت زدم بیرون جلو در وایسادم نفس عمیقی کشیدم انگار سبک شدم خوشحال بودم از اینکه ابروشو بردم اما این خوشحالیم زیاد طول نکشید

چون تا اومدم حرکت کنم دستم به شدت از پشت کشیده شد به حدی محکم که نزدیک بود بیفتم ولی تعادلم رو حفظ کردم لیام بازو مو تو دستش فشار میداد و با چشمای ترسناکش بهم خیره بود شکلاتی چشماش از همیشه تیره تر بود و صدای نفسای تندش به خوبی شنیده میشد

لی. فکر کردی چی؟ که بیای اینجا و ابروی منو ببری و بعد با خیال راحت پاشی بری ؟؟ نه زین مالیک تاوانشو پس میدی

اب دهنمو با ترس قورت دادم همون طور که بازو م رو تو دستش گرفته بود به سمت ماشینش رفت در رد باز کرد و منو با فشار پرت کرد رو صندلی و در رو جوری محکم بست که از جا پریدم خودشم اومد سوار شد و با سرعت راه افتاد هنوز هیچی نشده مثل سگ پشیمون بودم بیچارم میکنه میدونم سرعتش خیلی زیاد بود با ترس به صندلی بالاخره جرعت کردمو دهنمو باز کردم

لی. یواش تر برو

زی. نگران نباش نمیمیری نه تا وقتی که من باهات کار دارم

معلوم نیست میخواد چه بلایی سرم بیاره خدایا خودت کمکم کن
..................................
سلااام
ببخشید چپتر یکم کوتاه بود امیدوارم از داستان لذت ببرید و اینکه شرط ووت و کامنت به اندازه ی چپتر قبله و تعداد شرط ووت و کامنت بین هر دو چپتر عوض میشه
ووت:13
کامنت:10
بای

I love you

My LoveHikayelerin yaşadığı yer. Şimdi keşfedin