1 *Little payne

5.7K 741 245
                                    

سلامی سه باره!😐
سعی کنین با این معارفه ها کنار بیاین 😁
چون یکم سبک داستان فرق داره و اینا ....
لطفا لطفا نظراتونو باهام درمیون بذارین برای بهتر شدن داستان
و حدساتونو راجع به زین بهم بگین❤

لطفا دوباره پارتارو بخونین
....

لیام

آخرین دکمه ی کتمو بستمو نفس عمیق کشیدم این اولین بارم نیست که میرم دادگاه ولی خب هر سری که بخوام اعتماد به نفسمو جمع کنم و صحبت کنم باید اول با خودم کنار بیام

کمی از عطر مورد علاقم زدم و شاخه ای از موهام که روی صورتم ریخته بود رو کنار زدم

"تو میتونی لیام پین؛ تو باید بتونی"

دوباره نفس عمیق کشیدم و از دفترم خارج شدم
نایل به ماشین تکیه زده بود و با گوشیش بازی میکرد

"با کی میچتی نایلر؟"

با صدام از جاش پرید و مضطرب خندید

"هیچکی بابا بیا بریم"

همونطور که موهاشو درست میکرد پشت فرمون نشست
منم کنارش جا گرفتم دوباره ی دکمه ی کتمو باز کردم و کرواتمو شل کردم

"بازم استرس داری پینو؟"

نایل بدون اینکه نگاهی بهم بندازه پرسید؛ ما اونقدر زمان طولانی رو با هم گذرونده بودیم که اون میتونست از تک تک رفتارام بفهمه من چه حسی دارم

لبخند زدم و نفسمو فوت کردم

"نباید داشته باشم پرونده ی مهمیه بحث جون انسانه"

نایل سرشو تکون داد

"من که از این پرونده مرونده های تو سر درنمیارم ولی امیدوارم برنده شی"

سرمو تکون دادم و ساکت موندم

منو نایل زندگی سختی رو پشت سر گذاشتیم، تقریبا از اول زندگیمون همو میشناسیم

من پسر آروم و استرسی ایم و اون نقطه ی مقابل منه!
بعد از فوت خانوادم اون یکی از افراد مهم زندگیمه
دم دادگاه نگه داشت نفسمو دوباره فوت کردم

"ساعت دو میام دنبالت موفق باشی پسر"

نایل لبخند زد و شونمو فشرد

"مرسی باشه بای"

"بای"

من اگه بخوام چیز خاصی درباره ی خودم بگم باید بگم؛
من لیام پین 28 ساله دارای فوق لیسانس حقوق و وکیل توی انگلستان!

توی 18 سالگی پدر و مادرمو توی تصادف از دست دادم یه خواهر دارم که توی کانادا زندگی میکنه

تقریبا تمام زندگی من خلاصه شده توی پرونده هامو بیرون رفتن با نایل و خب کراش داشتن روی بازپرس دادگاه مرکزی!

Diplomat ~ by : Atusa20Where stories live. Discover now