10 * Husbands

3.1K 595 96
                                    



بار دیگه به کتم تو تنم نگاه کردم موهام به طرز قشنگی درست شده بود و روی سرم قرار گرفته بود، از اینکه نذاشتم ته ریشمو بزنن خوشحالم اینطوری بهتره

ساعت و دست بندمو انداختم و کفشامو پوشیدم
نفس عمیقی کشید با خوردن تقه ای به در سمت در برگشتم

هری با دیدنم سوت زد بعد خندید

"پسر عجب چیزی شدی بیا بریم منتظر تون همه"

سرمو تکون دادم و پشت سر هری راه افتادم

"اگه رابطتون واقعی بود تاپ بودی یا باتم؟"

از سوالش جا خوردم شونه بالا انداختم

"نمیدونم واقعا.... باتم؟"

هری خندید و سرشو تکون داد

"حدس میزدم"

به راه رو رسیدیم گلهای رز همونطور که تصورش میکردم به طرز زیبایی چیده شود در کلیسا که چوبی و خیلی بزرگ بود نیمه باز بود

نایل دم در ایستاده بود و گلی روی کت براق مشکیش که با گل روی کت من ست بود چشم میخورد

با دیدنم صاف ایستاد و بهم لبخند زد
هری جلو رفت و با زدن ضربه ای و گفتن تحویل شما وارد کلیسا شد

جلو رفتم و به نایل خندیدم

"خوشتیپ شدی داداش"

نایل با لبخند گفت و منم بهش لبخند زدم و تشکر کردم

"اگه عقد واقعی بود میگفتم خوشتبخت بشی و برات بهترین آرزوهارو میکردم ولی چون واقعی نیست..."

وسطش حرفش پریدم و شونشو فشار دادم

"الانم بکن نایل کسی از آینده خبر نداره مسئله قدم بزرگیه که دارم برمیدارم"

نایل لبخند زد و سرشو تکون داد

"باشه برات آرزوی خوشحالی و خوشبختی دارم داداش"

بغلش کردم و تشکر کردم با بلند شدن صدای آهنگ متوجه شدیم که وقت رفتن به داخله

همراه نایل وارد کلیسا شدم و نایل یه قدمی از من جلو تر بود برد و لئو و برد کنار هم ردیف اول نشسته بود و کاترین کنار لئو بود

لویی و هری پشت زین جای ساقدوش بودن و آلیس پشت من جای ساقدوش من بود با دیدنش لبخند زدم اونم و متقابلا این کارو کرد نایل تا کنار زین رفت

میتونم بگم زین از همیشه خوشتیپتر شده بود؛ ته ریش مشکیشو کم ورده بود موهای سیاه پرکلاغیشو رو به بالا داده بود و کت و شلوارش به طرز زیبایی فیت تنش بود

با دیدن پارک تو ردیف اول سمت چپ لبخند زدم
پارک همیشه برای من حس پدر نداشته ام رو داشت

نایل به زین لبخند زد و جای ساقدوش کنار آلیس ایستاد و من رو به رو ی زین قرار گرفتم

(یه توضیح مختصر اینجا زین چون از وقتی خیلی کوچیک بوده با برد و لئو بزرگ شده دیگه خودشو مسلمون نمیدونه و مسیحی شده)

Diplomat ~ by : Atusa20Onde histórias criam vida. Descubra agora