letter.5

863 162 15
                                    

امروز روز اول دبیرستانه و من سریع خودمو رسوندم تو کلاس تنها جای خالی ردیف وسط سمت چپ کنار پنجره بود که یه کیف مشکی روی یکی از صندلی هاش بود ...
که من عاشق صاحب اون کیف بودم ...
زدی تو امروز اومدی مدرسه و درست کنار من نشستی ...
زدی ...
زدی ...
زدی ...
شاید باورت نشه الان سر کلاسیم که دارم برات مینویسم و زیر چشمی نگاهت میکنم تو یه لبخند روی لبات داری ...
لبایی که هر لحظه من دلتنگ بوسیدنشون میشم ...
راستی زدی میخوام یه چیزی بهت بگم معلم هنوز حضور غیاب نکرده ولی ...
اگه من بعدن که اسمتو فهمیدم بازم زدی صدات کنم تو ناراحت میشی ؟
راستی زدی من یک سال پیش رفتم که ببینم گی ها چطوری بچه دار میشن ...
باید اسپرم هامونو قاطی کنن و بریزن توی ماده رشد تخمک توی رحم اجاره ای یا مصنوعی برام خیلی جالبه ...
میدونی حیوون ها همشون تولید مثل نمیکنن بعضی از بچه های دیگران مراقبت میکنن مثل همجنسگراها  توی انسان توی حیوون هام همینطوره اونا بچه های دیگرانو میگیرن من خوندم یه جا ... ولی الان همه راحت بچه دار میشن ...
اگا حرفاشون راست باشه چی اگه ما غیر طبیعی باشیم چی؟
ولی من میگم طبیعت خودش میفهمه پس اونایی که بچه ان و خانواده ندارن پس لزومن همه نباید اینطوری بچه دار شن کاش بتونم منظورمو بهت بگم

یه راه دیگم بود ...
اینکه کیسه رحم که جنین توش رشد میکنه رو پیوند کنیم ...
ولی من نمیتونستم چون من سرطان دارم .پس دنبالش نرفتم ...
میدونی تا اسم مرد حامله میاد همه چندششون میشه و فکرشون میره توی پوسی و این جور چیزا دکتر میگفت مرد حامله فقط کیسه رشد جنین رو داره همین و اسپرم و اینا از خود دوتا پسراس ...

الان معلم اسم منو صدا زد و من حاضریمو گفتم و نشستم تو داشتی مستقیم منو نگاه میکردی ...
و لبخند داشتی ...
...
هنوز به تو نرسیده تا اینکه با گفتن ...
زین ... مالیک از جات پا شدی ...
وااییی این اسم خیلی هاته راستی زدی هم خیلی بهش میاد ...
تو برگشتی سمتم و گفتی هی اسم قشنگی داری کیوتی ...
لنتی تو دنیامو خراب کردییی میخوام بپرم روت ...
من سرخ شدم و گفتم اسم تو هم مثل خودت قشنگه لبخندی زدی و گفتی ...
اون روز که از کافی شاپ گریه کردی و رفتی چیشده بود

با یاد اون روز یکم اخمام رفت تو هم و گفتم چیز مهمی نیست

باشه ای گفتی و لبخند کیوت تری زدی ...

COMMONWhere stories live. Discover now