.....

798 133 28
                                    

قطره های اشکشو پاک کرد و قبر همسرشو بوسید .

: نامرد تو خیلی زود تر از من رفتی ...
گفتی عشق میمونه ...
آره ولی داره منو دیوونه میکنه ...
منی از که از وقتی دیدمت دیوونتم ...
تو گفتی همیشه باهامی و قسم خوردی ولی سوگندتو شکوندی ...
الان چند ساله که رفتی ... من به قولم عمل کردم با کسی نیستم تنها هم نیستم دارم از یه نفر که تو عاشقش بودی مراقبت میکنم ...
الان بزرگتر شده ...
بهم گفت عاشق یه نفر شده ...
هی ... مالیک ...
خوشت می اومد وقتی اسمم روت بود ...
من هر روز به دیدنت میام هفته ای یه بارم اونو میارم نگران هیچی نباش ...
تو هیچ وقت تنها نیستی ...
من تا سپیده دم باهاتم ...
من همیشه هستم ...
من یه احمقم چون منتظر تو ام که شبا توی بغلم بخوابی ولی نمیای ...
و من فقط ...
بی خوابی میکشم
دوستت دارم ...

COMMONHikayelerin yaşadığı yer. Şimdi keşfedin