امروز اومدم خونه تو زدی من ...
بهترین روز زندگیم پدربزرگ خیلی مهربون بود
زدی ... میخوام بهت بگم زینی امروز بهت گفتم و تو خیلی ذوق کردی ...
زینی عاشقتم ...
زینی من خیلی لوسم فکر کنم بیست و چهارساعت باید هی بگم زدی و زینی خسته نشیا امروز خیلی خوشحال ترم لاو میدونی چرا؟چون امروز گفتی تدی بر من میشی ؟؟؟
گفتی کیوتی من میشی تا من عشقو بهت هدیه بدم؟
و منم گریم گرفته بود و میخواستم عر بزنم پدربزرگت خیلی خوشحال بود و تو منو توی بغلت گرفتی و محکم بوسیدیم ...
زینی میدونستی امروز بهترین روزه زندگی من بود
خیلی دوستت دارم ...
میدونستم زینی میدونستم تو مال منیی ...
![](https://img.wattpad.com/cover/177189668-288-k211910.jpg)