Diary.4

795 145 39
                                    

اوه کیوت من تو چقدر حساسی الان دو سه روز از شروع گذشته و تو هیچی حرف نمیزنی با کسی حتی با من ...
ولی من امروز طلسمتو میشکونم میخوام باهات حرف بزنم ...
از هر چی که تو بخوای ...
میدونی تدی برم زندگی خیلی فاکره ولی اگه تو توش با من باشی میتونیم با هم بفاکش بدیم ...
من واقعن زندگی بی تورو نمیخوام شاید الان مسخره بیاد که دارم خاطره برای کسی که شاید هیچ وقت بهم نرسه مینویسم ولی من میدونم که میرسه و مال منه پس ادامه میدم ...
تدی بر من دوست دارم شبا تو بغل هم بخوابیم و من موهاتو نوازش کنم و تو با دستات روی سینم نقاشی بکشی و من موهاتو تنفس کنم و بعد لباتو با لبام قفل کنم ...

وااااای خدا یعنی میشه تدی بر مال من شه ؟ ولی اگه شد نباید بگیریش ... پس اگه میخوای بگیریش هیچوقت ندش

گاییز من میخوام سریع تر تموم شه یک
دو اینکه سر اخرش سادیسم دارم میخوام چند روز یک بار آپ کنم
سه من دوست داشتم یه استوری آپ کنم که همه پارتاش یک جا آپ شه 🤗

COMMONKde žijí příběhy. Začni objevovat