.7.

287 71 151
                                    

⭕قسمت هفتم: اتفاقات جدید!

***

هفته ی جدیدی شروع شده بود. بار های جدیدی که رسیده بود، یه مقدار  ناقصی داشتن که باعث بهم ریختن کل فروشگاه و از کوره در رفتن آقای ولمورت شده بود. از صبح تنش و آشفتگی تو فروشگاه به وجود اومده بود و این موضوع رو حتی مشتری ها هم احساس کرده بودن.

هری با اینکه بی دلیل استرس گرفته بود، اما سعی میکرد با نشون دادن لبخندش به همکارانش کمی جو رو آروم کنه تا همه با آرامش به کارهاشون رسیدگی کنن وگرنه اگه با این وضع آشفته ادامه می دادن، کلی از مشتری های همیشگی فروشگاه دیگه خبری ازشون نمی گرفتن!

که البته این کار هری جواب داده بود. دوستاش با نشون دادن لبخند و یا تکون دادن سرشون از هری قدردانی می کردن و این وسط فقط لوک و لئوناردو بودن که رو مغز هری رژه می رفتن.

لئو_بیخیال پسر!تو مسئول گند کاریای ولمورت نیستی...اون پیرمرد باید یاد بگیره که عصبی کردن فروشنده ها رابطه ی مستقیم با حذف مشتری هاش داره.

لوک_وقتی قرار نیست حتی یه تشکر خشک و خالی ازت بکنه، چرا این همه براش زحمت میکشی؟

لئو_اون حتی ممکنه الان بیاد و بخاطر باز شدن بیش از اندازه ی لبهات اخراجت کنه استایلز؛ پس نیش بازتو ببند!

ه_بخاطر بچه ها!

لوک و لئو اخمی کردن و با تعجب هری رو نگاه کردن. منظور دوست خندونشون رو نفهمیده بودن.

ه_من این کار رو بخاطر بچه ها میکنم، چون ناراحت بودن جو فروشگاه مستقیم رو اونا تاثیر می ذاره ...چرا فکر می کنید بچه ها نمی فهمن؟ اونا خوب می فهمن و ناراحت می شن...ما باید حداکثر تلاشمون رو بکنیم تا اونا شاد باشن...مگه برای همین اینجا نیستیم؟

لوک و لئو با تعحب و شیفتگی هری رو نگاه کردن. هری قلب بزرگی داشت...

لئو_هری تو از هر سه ی ما پایبند تری...ما قرار گذاشتیم هیچ غمی باعث حال بدمون و از بین رفتن خنده هامون نشه، ولی تو علاوه بر خودت، زندگی بقیه رو هم درگیر لبخندات کردی‌....اخه کی میتونه تو رو ببینه و لبخند نزنه؟

لوک_تو قطعا یه فرشته از طرف خدا، برای مردم افسرده ی اینجایی!

لوک با ابروهای بالا رفته گفت و هری به حرف های بزرگ شده ی دوستاش لبخندی زد...اون کار خاصی نمی کرد. فقط زندگی رو برای خودش آسون می گرفت.

لئو_ولی تو یه چیز جدی بودم هری!بهترِ دهن بازتو ببندی تا ولمورت نیومده و همه ی جای بدنت یه لبخند به جا نذاشته!

لوک_از خداشم باشه هری انقدر انرژی مثبت می فرسته. ولی هری به نظر منم یکم کمتر دهنتو باز کن...همه انقدر گنده لبخند نمی زنن!

《happiness shop~L.S》Where stories live. Discover now