I'm little girl 🍓 (BDSM)(DDLG)

[ 1 ] یعنی میشه؟!

_ترو خدا بسه جین انقد گریه نکن ._.
_نمیتونم دیگه این زندگی رو تحمل کنم چرا من نمیتونم یه ددی داشته باشم آخه رجی
رجینا که حسابی گریه های جین رو مخش بودن پوف کلافه ای کشید و چشم هاشو برای چند لحظه روی هم گذاشت هنوز یک ثانیه هم نگذشته بود که با هیجان چشم هاشو باز کرد رو به جین گفت
_فهمیدم
جین که از داد اون ترسیده بود و گریه اش بند اومده بود با تعجب به رجینا نگاه کرد دستمال دستش و انداخت پیش بقه دستمال ها و گفت
_چیو فهمیدی رجی
ولی رجینا بدون اینکه به جین جواب بده رفت سراغ گوشیش و با خود زمزمه کرد :حتما میتونه کمکمون کنه
جین که کلافه شده بود از این که به سوال هاش توسط رجینا اهمیتی داده نمیشه گفت
_کی میتونه کمکمون کنه رجی؟
_یادته چند وقت پیش در مورد دوستم که یک ددی داشت باهات صحبت کردم
بعد منتظر به جین‌نگاه کرد
جین کلافه گفت
_خوب ؟
_یادمه یک بار ازش پرسیدم که چجوری یک ددی برای خودش پیدا کرده و اون گفت که با اون توی یک سایت آشنا شده شاید اگه آدرس اون سایت رو ازش بگیرم تو هم بتونی برای خودت یک ددی پیدا کنی ها؟
جین که هم خوش حال شده بود هم نگران گفت
_اون سایت مطمعنی هست حالا؟ آخه من یک دختر تنها نکنه گیر یکی بیفتم که فقط بخواد ازم سوء استفاده کنه ؟
_اره جینی دوستم‌خیلی از اون سایت تعریف میکرد و علاوه بر اون دوستم یک‌ ددی خوب گیرش اومده و باید بگم که از وقتی با اون پسره تو سایت آشنا شده کلا زندگیش فرق کرده
بعد منتظر به جین نگاه کرد و ادامه داد
_میخوای آدرس اون سایت رو بگیرم جینی؟جین با اینکه نگران بود ولی سرشو به نشونه اره تکون داد و منتظر به رجی نگاه کرد رجی به دوستش زنگ زد و بعد از 10min توضیح که برا خودش نمیخواد و برای یکی از دوستانش میخواد آدرس سایت رو گرفت و قطع کرد اون آدرس سایت رو به جین داد و از روی مبل بلند شد
_خوب دیگه جینی اینم آدرس من دیگه باید برم
_شب نمیمونی
_اون ن جین شب قراره با توماس باشم
وبعد لبخند زد و با خداحافظی از جین به سمت در رفت
جین نگاهی به آدرس سایت که روی یک استیکی نوت صورتی بود کرد و پیش خودش فکر کرد یعنی میشه که اونم ددی داشته باشع؟!
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
خوب اینم از پارت اول 🤗
امید وارم حمایت بشه داستانم که من با انرژی بیشتری پارت دوم و پارت های بعدی رو اپ کنم 😁
قراره اتفاق های خوبی تو این داستان بیفته ♥️
بای گایز😘