Part 7 🔞

2.5K 306 136
                                    

تهیونگ سمت در رفت و قفلش کرد . تیشرتش رو دراورد و گوشه ای پرتاب کرد . حالا بدن برنزه اش روبروی جونگ کوک بود .

_ این بدن مال منه ... پس من باید رنگینش کنم ... نه کس دیگه ای !

جونگ کوک نفس نفس میزد . چند وقتی از اخرین سکسشون گذشته بود . منتظر به تهیونگ نگاه کرد .

تهیونگ پوزخندی به بیبیش که هورنی شده بود زد و به سمت کمد رفت و جعبه ی قهوه ای چرمی رو دراورد .

جونگ کوک با تعجب به تهیونگ خیره شد ... یادش نبود آخرین دفعه ای که ازشون استفاده کرده بود کی بود... اما به خوبی به یاد داشت که اولین بار بعد استفاده ازشون... تا چند روز نمی تونست تمرین ها رو انجام بده .

با محکم کوبیده شدن لب های ته رو لباش از افکارش خارج شد . تهیونگ بی وقفه لباش رو میبوسید . مک های محکمی میزد . پیراهن مزاحمی که تن زیبای کوک رو پوشیده از تنش خارج کرد و گوشه ای انداخت .

گاز نسبتا ارومی از لباش گرفت و اون دو گوشت رو رها کرد . روی تخت نشست و موهاش رو بالا داد .

جونگ کوک خوب میدونست منظور تهیونگ چیه از روی تخت بلند شد و روبه روش ایستاد . نفس نفس میزد. جونگ کوک خیلی سریع شلوار و باکسر مزاحم رو از تنش خارج کرد.

تهیونگ محو اثار روبه روش بود . پوست براقش ... عضله های شکمش ... و حتی اون نیپل های صورتیش که تحریک شده بودن .... همه زیباییش رو چند برابر میکرد .

جونگ کوک کمی هارد شده بود . گونه هاش بخاطر رگبار نگاه های تهیونگ به سرخی میزد . کمی به خودش لرزيد و سعی کرد بدن عاری از لباسش رو بپوشونه .

تهیونگ که قصد کوک را فهمید بود ... با ضربه ای روی رونش ، کوک رو از کاری که می‌خواست بکنه ممنوع کرد . جونگ کوک ناله ای کرد .

_ بیا روی پام دراز بکش .

جونگ کوک با شنیدن صدای بم شده ی تهیونگ لبش رو گزید . اسپنک شدن رو دوست داشت... ولی می‌ترسید... چون تهیونگ بعضی موقع ها از خود بی خود میشد .

_ بشمر !

_ ب... باشه

تهیونگ نیشخندی زد و به باسن جونگ کوک چنگ زد و بعد دستش رو محکم فرود آورد .

_ ی ...ااااااهههه ... یک

جونگ پارچه ی روی تخت رو محکم توی دستاش فشرد و لبش رو از درد گزید . تهیونگ ضرباتش رو محکم تر کرد .

_ د ... دو .... اههههه

_ س ... سهه اهههه
.
.
.
_ بیست .... اههههه

تهیونگ دستش را نوازش وار روی باسن سرخ جونگکوک میکشید . کوک رو روی پاش نشوند . چشماس اشکی بودن و لپانش حاله اب صورتی به خودشون گرفته بودن . لباش بخاطر گاز های متعددی که ازشون گرفته بود، سرخ شده بود

𝐅𝐚𝐤𝐞 𝐋𝐨𝐯𝐞 (Vkook)Where stories live. Discover now