Part 15

2K 292 557
                                    

طناب دور دستش محکم بسته شده بود. چشماش تار میدید و صدا های ناواضحی به گوشش می‌رسید.

سرش رو تکون داد تا کمی دیدش رو بهتر کنه.

_ ته؟! حالت خوبه ؟

_ بیدار شد...

_ منو میبینی ته؟

ناله ی ریزی کرد این صدای هیونگاش بود. چشماش حالا کاملا باز شده بودند که نور لامپ توی چشمای تهیونگ رفت که باز برای لحظه ای چشماش رو بست و باز بازشون کرد تا به فضا عادت کنه.

پشت سرش درد میکرد و باریکه ی خون خشک شده روی گردن و تا شونه هاش اومده بود رو حس می‌کرد.

چشماش حالا کاملا میدیدن و میتونست چهره های نگران هیونگاش که با با طناب به صندلی بسته شده بودن رو ببینه.

چشماش گرد شد و نگاهش به خودش کرد و سعی کرد تکونی بخوره ولی خودش هم محکم به صندلی بسته شده بود. لعنتی فرستاد و یونگی که با بیخیالی بهش نگاه می‌کرد.

_ افتادیم تو تله !

چشمای کشیده اش بخاطر شک وارد شده بهش گرد شده بودن و هنوز چیزی به یاد نمی آورد.

آخرین چیزی توی ذهنش میچرخید این بود که خودش رو به جونگ کوکی تیری توی پهلوش خورده بود برسونه.
F.B

آروم حرکت می‌کرد، جوری که فقط کف پاش تماس کوچکی با زمین برقرار کنه و اون رو بدون اینکه صدایی به گوش مرد سیاه پوش برسونه به سرعت به طرف پله های ساختمون متروکه ببره.

قلبش به سرعت میتپید و چند دقیقه ای نبود که اولین حرکتش رو کرده بود، اما با آنالیز موقعیت، متوجه ی تعداد زیاد افراد سیاه پوشی شده بود که کل ساختمون متروکه رو محاسره کرده بودند

شمرد
1
2
3
دستش رو بالا آورد و سریع علامت‌ رو رسوند.

تهیونگ با دیدن علامت ثانیه ای درنگ نکرد و با قدم های نرم و با سرعتی به نسبت زیاد، تا وقتی که مرد کمی عقب تر رفته بود و مسیر حرکتش توی نقطه ی کور نگهبان ها بود خودش رو به طرف ستون روبرویش رساند که به پله ها دسترسی داشت.

پشت سر جونگ کوک که با دقت زیادی دو نگهبان سمت چپشان را زیر نظر داشت، قرار گرفت و دستش رو دور کمر پسر حلقه کرد.

جونگ کوک مثل اینکه به پریز برقی وصل شده باشه، صاف و شوکه شده ایستاد.

_ چیکار میکنی ته؟

_ تهیونگ دستش رو روی شکم و سینه ی پسر کشید و لبخند کجی زد. و مثل جونگ کوک آروم و در گوشش حرف زد.

_ هیچی خواستم فقط ببینم جلیقه ی ضد گلوله رو تنت کردی یا نه، دیدم عضله هات اونقدر قوی هستن که به هیچ تیری اجازه ورود به بدنت رو ندن، بجز تیر من که خیلی وقته به قلبت خورده.

𝐅𝐚𝐤𝐞 𝐋𝐨𝐯𝐞 (Vkook)Where stories live. Discover now