از توهم بیدارشیم؟

1K 227 118
                                    

بر خلاف ادامه تلاش های کوک برای حرف کسیدن از زیر زبون سوی اون دختر مو قهوه ای حتی کلمه دیگه ای در این مورد صحبت نکرد و در نهایت تلاش جونگکوک 

وقتی کوک ازش خواهش کرد ادامه داستان رو بهش بگه سوی فقط با گفتن کلمه "بعدا ادامشو بهت می گم" اونو پیچونده بود 

نه این که کوک جذب اون تاریخچه عجیب غریب شده باشه اصلا اما مشکل اینجا بود که از اون روز به بعد محتواهای کابوس های کوک بیشتر شده بودن و بدبختی اینجا بودکه محتوای اضافه شده مضمونی مشابه با گفته سوی داشتن 

به هر حال کوک امروز باید به دیدن دکتر عزیزش که می خواست دونه دونه موهاشو بکنه بره 

پس بیخیال کلاس زنگ اخرش شد و به سمت ایستگاه مترو راه افتاد تا زودتر به دست جلاد عزیزش برسه 

توی مترو همه چیز به آرومی خودش پیش می رفت و کوک ممنون بود که هندزفری های مرقوبش نمی ذارن صدای جیغ جیغ دختر بچه عنق کنارش کرش کنن 

وقتی به ایستگاه مورد نظرش رسید نفس عمیقی کشید و از مترو خارج شد , کارت اعتباریش رو به دیواره دیجیتالی نزدیک کرد و بعد از شنیدن بوق تایید پرداخت کولش رو روی شونش جا به جا کرد و به سمت ساختمان پزشکان راه افتاد 

با ورودش به معطب سری برای دختر منشی که لبخند زنان بهش خوشآمد می گفت تکون داد و نشست تا نوبتش بشه 

وقتی سوکجین در معطبش ر باز کردو بیمارش رو بدرقه کرد چشمش به بیمار عزیز و فراریش خورد و وقتی کوک براش یه لبخند خرگوشی زد اون فقط تونست یه چشمخوره بهش بره و داخل معطبش برگرده 

دختر لبخندی زد و روبه کوک گفت که نوبتشه تا وارد بشه 

به آرومی وارد اتاق شد و روی مبل جیر کرم رنگ نشست 

+سلام هونگ!

جین نگاه برزخی بهش انداخت 

- سلام و کوفت خرگوش فراری .

+هیونگ سرم شلوغ بود بخدا وگرنه کنسل نمی کردم جلساتو 

جین چرخی به چشماش داد 

-  همینو بگو نمی دونم چجوری یهو سرت شلوغ می شه بع یهو یه جوری بی کار می شی که انگار از بدو خلقتت تو جامعه انسانی مسئولیتی نداشتی 

+متاسفم هیونگ!

جین گلوشو صاف کرد و کمی میزش رو مرتب کرد 

- خوب حالا شروع کن خرگوشک ؛ کابوسات بهتر نشدن؟ قرصا تاثیری داشت؟

----------------------------------------------------------------------------------------------------

سوی چرخی به چشماش داد  و بی حوصله مثل یه گربه بی اعصاب خودشو بیشتر تو آغوش یون مچاله کرد 

یون_ بنظرت  این بارم  وحشی بازی درمیاره؟

سوی_ فک می کنم اونقدر درد  کشیده باشه که بدونه نباید این کارو بکنه 

Behind the mirrorWhere stories live. Discover now