༄𝐏𝐚𝐫𝐭~5༄

489 98 114
                                    

صدای چکه آب تو زیرزمین بزرگ و تاریک اکو میشد
تنها نور موجود در اون فضای نم گرفته، پنجره مستطیلی شکلی بود که با زمین ارتفاع زیادی داشت

بوی آهک و آهن های زنگ زده دلیل خوبی واسه با دهن نفس کشیدن دو نفر از آدمای حاضر در اون مکان که به صندلی هاشون بسته شده بودن بود

حداقل یک ساعتی میشد که زیرزمین اونا رو زندانی خودش کرده بود و صندلی های سفتشون بدن هردو پسر رو خشک کرده بود

از کرختی زیاد بدنش ، نالش درومد
_فک کنم دیگه باسنمو حس نمیکنم

پسر بسته شده کنارش پوزخند زد
_باسنت؟ کمتر از چند دقیقه دیگه نه تنها اندام های حسی باسنت بلکه قراره کل اندامت بخاطر خالی شدن یک گلوله تو مغز نداشتت بی حس بشه

جین از این رکی بیش از حد پسر شوکه شد
_منظورت چیه مغز نداشتم؟ یاااا بامن درست صحبت کن!

_منظورم اینه که اگه اون مغز بی مصرفت کار میکرد من الان اینجا نبودمم
فریاد پسر عصبی جین رو تو صندلی میخکوب کرد

_تو داشتی خودتو میکشتی احمقق اگه مغز من نبود تو اصلا زنده نبودیی

پسر محکم سرشو بالا گرفت و تو چشمای بزرگ اون پسر احمق نگاه کرد
_بعد اینهمه مدت که اینجاییم هنوز نفهمیدی من نمی‌خواستم خودکشی کنم و داشتم از دست این بی پدرا فرار میکردمم؟؟

بعد از شنیدن این حرف عصبانیت جین یکباره خودشو جای تعجب و بُهت داد
_یا مسیح !

چشمای درشتشو به زمین سنگی تغییر جهت داد
_ یک آدم چطور میتونه انقد کودن باشه؟  بهش بگم طول اون رودخونه چقدره یا زوده؟

تهیونگ با تعجب رفتار عجیب پسر رو نگاه میکرد و به دیوونه بودن اون بی مغز بیشتر مطمعن میشد
وقتی جین سرشو ناگهانی سمتش برگردوند کمی تو جاش چسبید

_طول اون رودخونه لعنتی ۴۹۰ کیلومتر با اون عمق فاکیشه و این یعنی تو حتی اگه خیال خودکشی هم نداشته باشی با انداختن خودت تو اون لعنتی خودتو میکشییی

_اصلا دلم میخواست خودمو بکشم به تو بی مصرف چهه؟؟؟

جین روش رو سمت روبه روش یعنی دیوار کرد
_شاید اگه همین حرفو همون لحظه بخودم میزدم و میگفتم به من چه ...نه من الان اینجا بودم نه تو ..

بقیه حرفش رو تو چشماش نگاه کرد
_اما زمان حتی برگرده هم بازم کارمو تکرار میکنم ..من نجاتت میدادم

تهیونگ تو چشمای قاطعش نگاه کرد
_دلم میخواد دستام آزاد میبودن و با همین دستا خفت میکردم

دیگه وقتی برای جواب دادن جین نشد
چون باز شدن محکم در فلزی جو متشنج شدشونو به اتمام رسوند

مرد کچل هیکلی با اون پوزخند حال بهم زنش تو ورودی در ظاهر شد
ولی فوری از جلوی در کنار رفت و راه رو واسه مردی کوتاهتر ولی قدبلند با کت و شلوار مشکی باز کرد
اولین چیزی که تو نگاه جین جلب توجه کرد موهای مشکی مرد با لایه های سفیدش همراه با عینک گردش بود.

⊰ 𝐓𝐇𝐄 𝐆𝐑𝐔𝐃𝐆𝐄 ⊱Where stories live. Discover now