༄𝐏𝐚𝐫𝐭~12༄

444 82 67
                                    

_این فلش محافظت شدس..از کدگذاری خیلی قویی بکار رفته شده واسه دست یابی بهش وقت بیشتری نیاز دارم

مرد درحالیکه با خلال دندون بین دندوناش بازی میکرد این رو با بی‌تفاوتی گفت

فقط همین حرف و اون خلال دندون رو مخ کافی بود تا ویکتور کنترلشو از دست بده و با عصبانیت به سمت مرد که پشت لپ تابش نشسته بود و از دادن وقت بیشتر حرف میزد حمله ور شه و یقشو از جلو بگیره

_الکی سراغت نیومدم که بگی وقت بیشتری میخوای ، من وقت ندارم میفهمییی؟؟؟

این بار هزارم بود که سعی میکرد به محتوا ی فلش دست پیدا کنه
سراغ بهترین هکر های سئول هم که رفته بود یا بهش میگفتن خیلی طول می‌کشه یا اصلا اونقدر کودن بودن که همون اول میگفتن نمیتونن

اون لعنتی جوری کدگذاری شده بود که واسه هک کردن رمزش کلی زمانشو گرفته بود
همینجوری شم وقت کمش مثل پتکی سنگین محکم به سرش کوبیده میشد و بهش یاد آوری میکرد هر لحظه ممکنه دست گونگمین و تهیونگ بیفته

اونوقت این مرد از وقت بیشتر حرف میزد؟؟؟

از خونه آشغال دونیش که همه جا بسته ی خالی رامیون و کتابهای مانهوا و لباسای پخش و پلاش که رو زمین جا خوش کرده بودن معلوم بود بازم مثل قبلیا سراغ یه آدم بی عرضه اومده

دیوارهای خونه سرتاسر از پوستر دخترای انیمه ی لخت ، هنتای و نود پورن استار های معروف چسبیده شده بود

ویکتور واقعا احمق بود ، از یک مریض جنسی که تو نجاست زندگی میکرد انتظار داشت فلش به اون مهمی رو هک کنه؟

وقتی مرد بدون حرف فقط تو چشماش خیره شد و تنها تغییر تو حالتش ، برداشتن خلال دندون از دهنش بود باعث شد پای ویکتور باحرص برای شوت شدن قوطی نصفه ی کوکا تکون بخوره .. که باعث شد بخاطر فشار ، چند قطره روی پوسترای دیوار ریخته بشه

مرد با دیدن اون قطره ها روی پای لخت و خوش تراش دختر با عصبانیت بلند شد
_هی مادر فاکر چه غلطی میکنی پوسترم خراب شدد!!

ویکتور با بهت به اون نجاست که بدون در نظر گرفتن جایگاهش بهش فحش داده بود
و حتی به حرفای چند دقیقه پیشش کوچکترین اهمیتی نداده بود نگاه کرد

خشمگین و غیرقابل کنترل ، مرد رو به دیوار کوبید و دستاشو رو گلوش فشار داد
_چه گوهی خوردی؟؟

مرد که شوکه شده سعی میکرد دستای ویکتور رو از گلوش برداره با چشمای گشاد در تقلای کمی اکسیژن خودشو تکون میداد
_چیکا..ر میک..نی ..وولم ککن..

_ولت کنم؟؟ وقتی بمیری بیشتر بهم خوش میگذره !
مخصوصا وقتی که صورتت رو به بنفشی می‌ره و این بدن پر چربی رو بی جون می‌کنه .. عوممم .. جذابه نه؟؟؟

⊰ 𝐓𝐇𝐄 𝐆𝐑𝐔𝐃𝐆𝐄 ⊱Where stories live. Discover now