🔵 It was just a game! 🔵

5.6K 309 20
                                    

Couple: kookv, namjin, yoonmin
Genre: smut, smut and again smut
Part: 1 of 2
Words: 5500 words
Update Date: 1400/11/12
Update Time: 17:00

(این وانشات دارای صحنه اسمات میباشد)
(اسماتش فقط برای کاپل کوکوی هستش ولی اگر اسمات سنگین دوست ندارید؛ فقط از این وانشات بگذرین)

~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~

جین با لبخند شیطانی که بر لب های برجستش خودنمایی میکرد بطری رو برداشت.
نگاه گذرایی به اعضایی که به شکل دایره دور هم نشسته بودن انداخت و لبخندش پررنگ تر شد.
جین: از الان به بعد فقط جی‌هوپ حق داره حقیقت رو انتخاب کنه ها گفته باشم! همتون نوبت های حقیقت گفتنتون تموم شد

نگاه همه لحظه ای بر جو بازی چرخید و تحلیل کوتاهی در ذهنشون شکل گرفت.
قرار بود چه غوغایی به پا بشه در حالی که دیگه هیچکس نمیتونست حقیقت رو انتخاب کنه و یه گزینه براشون مونده بود
" جرئت "

قریب به یک ساعت بود که هر هفت نفر با لبخند های ژکندی، سخت مشغول جرئت حقیقت بازی کردنشون بودن و حالا تمام نوبت های حقیقت درخواست کردنشون تموم شده بود.
وقت عمل بود و جین به شدت منتظر بود تا ببینه چه چیزی رخ میده.
تهیونگ از ابتدای بازی به عمد روبه روی جونگکوک نشسته بود تا حین چرخوندن بطری، زمانی که سمت خودش قرار گرفت اون سر بطری هم رو به روی جونگکوک باشه.
به شدت دوست داشت جونگکوک رو به بازی بگیره
یا از کجا معلوم
جونگکوک اونو به بازی بگیره
لبخند شیطانی ای بر لب های جونگکوک نقش بست
افکارش بر صفحه ذهنش چیده شدن و تصویری از جرئتی که برای تهیونگ انتخاب کرده بود در ذهنش هویدا شد.
ممکن بود چندین دور طول بکشه تا سر بطری به طرف اون دو بیفته.
اما جونگکوک حاضر بود بخاطر این تصور ذهنیش همونجا تا صبح صبر کنه تا نهایتا سر بطری به اون دوتا بیفته.
جین با شور و شوق بطری رو چرخوند و اول از همه به سمت خودش افتاد
با نگاه " داداش آیا من برای تو یک لطیفه خنده دار هستم؟" به بطری زل زد
سرش رو بالا آورد و نگاه پرشیطنت بقیه رو خودش رو کاوید
جین: عاااهه باشه باشه میدونم خب جرئت
جیمین روبه روی جین نشسته بود و دستش رو زیر چونش قرار داده بود.
لبخندش عمیق تر شد و باعث شد جین از تصمیمی که براش‌گرفته شده خوف کنه.
جیمین: خب خب جینی هیونگ....چیزی که من ازت میخوام...
مکثی‌کرد و نفس عمیقی کشید تا جو بیشتری به بازی بده
جیمین: میخوام نامجون هیونگ رو ببوسی
جین از جاش پرید
جین: جانممم؟ قرار نبود بازیارو بریزیم تو کارای خاک بر سریی
جیمین: بدو بدو هیونگ میخوایم بریم دور بعدی
جین نگاهی به نامجونی که کنارش‌نشسته بود و لبخندش چال های جذاب لپش رو بیشتر به چشم گذاشته بود، انداخت
لب هاش رو با زبونش مرطوب کرد و سرش رو جلو برد اما تا بخواد حرکت دیگه ای بزنه

صدای بلند جیمین از جا پروندش
جیمین: گفته باشم هیونگ...حق نداری جایی جز لبشو ببوسی
جین: تووو دارییی....
گرچه خودش هم بدش نمیومد
نگاهی به چشم های جذاب نامجون انداخت و گونه هاش رنگ کمرنگی گرفتن.
سرش رو پایین انداخت و نفس عمیقی کشید
نامجون با همون لبخند کج بهش خیره شده بود و هیچکاری نمیکرد تا ریکشن جین به شرطی که براش گذاشته شده رو ببینه.
به شدت از این سناریو لذت میبرد و حاضر نبود چنین  صحنه ای رو رها کنه.
دوست داشت تا خود صبح به جینی که با سر پایین و گونه های سرخ میخواست ببوسدش خیره بشه و قلبش چندین تپش رو جا بندازه.
جین سرش رو بالا آورد
چشم هاش رو بست
لب های درشت و قلوه ایش رو جلو برد، بوسه ای بر لب های سرد و مرطوب نامجون گذاشت و سریعا فاصله گرفت.
تو خودش جمع شد.
اعضا جیغی کشیدن و با شور و شوق خندیدن.
نامجون بوسه آرومی بر موهای خوشبوی جین گذاشت و بطری رو برداشت.
نامجون: سرت تلافی میکنیم چیمی کوچولو
جیمین با شیطنت خندید و با رضایت تمام به چهره خجالت زده جین خیره شد.
جیمین: تا باشه از این تلافیا
نامجون تکخند جذابش رو به نمایش گذاشت و بطری رو وسط گذاشت.
نفسی گرفت و با امید و آرزوی اینکه سمت جیمین بیفته چرخوندش.
چندین چرخ کوتاه بطری رو به سمت یونگی و جی هوپ قرار داد.
شاید همه چیز اونطور که نامجون میخواست پیش نرفت اما دور های دیگه ای هم برای انتقام مخصوص نامجون کبیر وجود داشت.

~KOOKV~ONESHOTES~Where stories live. Discover now