🔵 It was just a game! 2 🔵

5.2K 279 14
                                    

Couple: kookv, namjin, yoonmin
Genre: smut, smut and again smut
Part: 2 of 2
Words: 5800
Update Date: 1400/12/4
Update Time: 00:30

~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~

و گاهگداری بیا متفاوت باشیم ز آدمیان...
وگرنه قدم زدن در زیر باران را که همه بلندند...

~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~

دوش ۵ دقیقه ای گرفت و سریعا بیرون جهید.
لباس هارو روی تخت ریخت و نگاه شیطونی بهشون انداخت.
_ آخخ که چه نقشه ها برات دارم جئون....
سوتین صورتی رو برداشت و به هر سختی ای که بود_ چون تا بحال تجربه پوشیدنش رو نداشت_ اونو بست و بلافاصله پنتی رو پوشید.
دامن صورتی رو پاش کرد و جوراب هارو در ادامش به تن کرد که تا روی زانوهاش میرسیدن و پاهای خوش تراشش رو بسیار کیوت نشون میدادن.
با وجود سوتینی که به تن داشت اوضاع براش سخت تر میگذشت
نوک سینه هاش به خاطر تحریک شدگی پف کرده بود و برجسته شده بود
و پارچه سوتین هی نیپلش رو قلقلک میداد و وادارش میکرد با دست هاش نیپلش رو ماساژ بده تا لذتی که میخواد رو به خودش هدیه کنه.
نیم تنه رو برداشت و به تن کرد.
تا زیر قفسه سینش می رسید و شکم تخت و سفیدش رو به نمایش گذاشته بود
کفش های سفیدی که پاشنه نسبتا کوتاهی داشتن رو به پا کرد و روبه روی آینه رفت.
سوتی از زیبایی خودش کشید و فاتحه ای برای دیک جونگکوک خوند.
موهای کاراملی و مواجش رو خشک کرد و با شونه روی سرش مرتب کرد تا تل گربه ای رو بر سرش قرار بده.
بالم لب توت فرنگیش رو به لب های برجسته و صورتیش مالید تا براق تر و خوش طعم تر بشن.
نگاهی به خودش انداخت و چرخ سریعی به دور خودش زد.
قوس ریزی‌به کمرش داد و همین حرکت برای به نمایش گذاشتن بوت تپلی و برجستش از زیر اون دامن کافی بود
نگاهی به بات پلاگ گربه ای که دم سفیدی بهش متصل بود انداخت و هومی‌کرد
_ نمیتونم تو خودم جاش بدم....فاک کمک جونگکوک رو میخوام...
دستش رو سمت سوراخش برد
به خاطر دوش گرفتنش سوراخش حتی چین خورده تر و تنگ تر شده بود و شک داشت بتونه دیواره های اونو به کمک انگشت های خودش کش بیاره.

انگشت اشارش رو کمی روی سوراخش فشار داد
حتی سر انگشتش هم وارد نشد و این بهش میفهموند شب سختی برای جا باز کردنش در پیش داره.
محکم انگشتش رو فشار داد و صورتش از درد جمع شد.
_ آخخ....نمیشه...به خود جونگکوک میگم
وسایل رو مرتب کرد و در حالی که توی کارتون جدیدی می ریخت و پایین تخت میذاشت دوباره به جلوی آینه رفت.
میتونست به سادگی اعتراف کنه خیلی خوشگل و سکسی شده بود.
سایه کمرنگی به پشت چشم هاش زد و بالم لبشو تجدید کرد.
به سمت در رفت تا از پله ها پایین بره و با خودش مرور کرد که چیزیو جا نگذاشته باشه.

از پله ها پایین رفت و بلافاصله نگاه جونگکوک به سمتش برگشت.
با دیدن تهیونگ سرجاش میخکوب شد و ناله ای از ته گلوش بیرون اومد.
از سرتاپاش نگاهی انداخت و آب دهنش رو به شکل مشهودی قورت داد.
پوست سفید تهیونگ که به خاطر اون لباس ها حالا بیشتر در معرض دید بود، برجستگی سینه هاش که نشون میداد مثل یه پسر خوب اون سوتین رو پوشیده، برجستگی بوتش زیر اون دامن لعنتی، لب های براق و درشتش....
همه و همه داشتن جونگکوک رو به مرز جنون میرسوندن و شبیه گرگی گرسنه وادارش میکردن به سمت تن ظریف و خواستی تهیونگ توی‌اون لباس ها هجوم ببره و آغازکننده سکس خودش باشه.
تهیونگ با قدم های آروم به سمتش اومد و دست هاش رو روی سینه محکم مرد قرار داد.
یک پاش رو بالا برد و سینه های خودشو به سینه مرد چسبوند.
که البته اختلاف قدیشون باعث شد سرش رو بالا بگیره تا توی چشم های جونگکوک زل بزنه.
دست هاش رو دور گردن جونگکوک حلقه کرد و سرش رو جلو برد.
لب هاش رو خیلی نرم بر روی لب های جونگکوک قرار داد و با استفاده از لیزی بالم لبش، لب هاشون بر روی هم لغزید و بوسه رو عمیق تر کرد.
جونگکوک سر تهیونگ رو خم کرد و بیشتر و محکم تر مک های پیاپی به لب پایین تهیونگ زد.
طعم توت فرنگی لب هاش و نرمی اون تیکه گوشت برجسته حس بهشتو بهش میداد.
تهیونگ ناله تو گلویی ای کرد
پاهاش رو بالا آورد و دور کمر جونگکوک حلقه کرد
جونگکوک دستش رو زیر بوت پسر برد و چنگ محکمی بهش زد که بدن تهیونگ رو لرزوند

~KOOKV~ONESHOTES~Where stories live. Discover now