🟣 Dont' Touch Him! 2 🟣

3.9K 248 62
                                    

Genre: Omegaverse, Amprg
Couple: kookv
Part: 2 of 2
Word: 4800 words
Update Date: 1401/04/07
Update Time: 23:30

(°وانشات درخواستی°)

~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~


با باز شدن در و وارد شدن اون دو نفر به ناگهان صدای عربده هایی توی خونه پیچید.

جین: جئوووون فاکینگ جونگکوکککک میزارمت تو باربیکیو اگر بفهمم بلایی سر پسر یا دختر مردم آوردیییی
+ هیونگ چرا جوش میارییی
جین: تو سگم میکنییی مرتیکهههه. مطمئنم یه گندی زدیییی
+ اره هیونگ زدم...بیا بالا
نامجون هم وارد شد و سه نفری به طبقه بالا رفتن.

تهیونگ ناله ای کرد و زیرلب فحشی به جونگکوک داد
_ مردک سگ مست...
با وارد شدن جونگکوک و دونفر دیگه بدن ظریف و کوچیکشو جمع کرد.

جین: جونگکوک....چرا ملافه ای که روش انداختی خونیه؟....
لحن جین دیگه شوخی نداشت.
جین به سمت امگا رفت و تا خواست ملافه رو کنار بزنه تهیونگ بدنش رو جمع کرد و ناله ای کرد.

جین: هی هی آروم باش
جین: خجالت میکشی؟
_ چ...چیزی تنم نیست....
جین: باشه ولی کسی اینجا غریبه نیست
_ خب...خب...لااقل یه چیزییی رو پایین تنم بندازززز
جین: باشه باشه جوش نزن عزیزم
ملافه رو فقط درحدی که بالاتنه پسر رو ببینه کنار زد و بعدش چشم هاش درشت شد

جین: ج...جون...جونگکوککککک چه گوهی خوردییییی
+ هیونگ بخدا مست بودم، نفهمیدم
جین: مست بودن دلیلی بر ریدن به بدن پسر مردم میشهههه؟
+ پسر‌مردم نی هیونگگگ شوهرمه بابا
_ عههه جدییی!
تهیونگ تا جبهه گرفتن جین علیه جونگکوک رو دیده بود خودش هم جبهه گرفت
_ تا دو روز پیش که گفتییی ما کاری به هم نداریمممم
+ عا...
جین: جونگکوک، دعا کن زنده بزارمت....

جین لبه تخت نشست و دستی به پوست نرم و کبود پسر کشید‌
جین: اسمت چیه کوچولو
_ تهیو...آی آیی فشار ندهه...
جین: ببخشید ببخشید خب میگفتی
_ تهیونگ
= اوکی حالا دراز بکش قشنگ، من برات درستش میکنم باشه؟
_ باشه...
= نامجون لطفا با جونگکوک برین بیرون یه گپی بزنین ما دوتا هم میایم

نامجون مرد رو به هر زوری که بود به بیرون راهنمایی کرد و درب رو بست.

= آخیشش حالا راحت تره
_ شما...دوست جونگکوکی؟
= هوم اره
جین در حالی که پد الکلی رو روی زخم های پسر میمالید برای اینکه حواسش رو پرت کنه گفت
= از خودت بگو، چرا اینجایی؟ شنیده بودم جونگکوک به اجبار ازدواج کرده

_ م...من....خانواده هامون مجبورمون کردن. خواهرم جیوو...آخخخ میسوزهههه
= بایدم بسوزه، آروم بگیر و تعریف کن تا یادت بره. خب خواهرت جیوو چی؟
_ ب...باشه،‌ خواهرم جیوو کمکم کرد تا از ازدواج جلوگیری کنه اما دزدیدنش. بعد از اون شب غیب شد و منو به زور نشوندن سر مراسم تا بشم همسر جونگکوک آیییی...آره آره بعد، همین دیگه اونم گفت بیا کاری به کار هم نداشته باشیم، یعنی بیا جدا از هم کار خودمونو بکنیم و تا امروزم وضع همین بود تا مست اومد خونه

~KOOKV~ONESHOTES~Where stories live. Discover now