part.14

601 94 1
                                    

اخمی روی ابروهاش نشوند و به موبایلِ روی میز نگاه کرد. طوری که انگار جیمین چهره‌ش رو می‌بینه.

-منظورت چیه؟

صدای جیمین از اسپیکر پخش شد.

-نامجون‌هیونگ تصمیم گرفته کل مجموعه رو بازسازی کنه و حداقل زمانی که برای درست کردن بخش c لازمه، تقریبا یک هفته‌ست.

+سلام جیمین‌شی!

جونگ‌کوک بدون توجه به موضوع بحث تهیونگ و جیمین، نزدیک میز کارِ مرد ایستاد و قبل از اینکه اجازه‌ی حرف زدن به مسترش بده، تبدیل به مخاطبِ جدید جیمین شد.

-سلام کوکی، حالت چطوره؟

+من... خوبم.

-چرا اینطوری حرف می‌زنی؟

جونگ‌کوک مثل اینکه بخواد چیزی بگه اما بعد پشیمون شده باشه، جواب داد.

+چجوری جیمینی؟

با درموندگی شقیقه‌ش رو ماساژ داد و همونطور که جونگ‌کوک رو به عقب هول می‌داد، لب زد.

-هیچی کوک... برو عینکمو از روی میز بیار.

+باشه مستر.

جونگ‌کوک روی پاش چرخید و با دو از اتاق بیرون رفت. با تنها شدنش گوشی رو از روی میز برداشت و از حالت اسپیکر خارج کرد.

-کجا فرستادیش؟

-رفت عینک بیاره.

-در واقع رفت دنبال نخود سیاه.

جیمین با تلفظ حرص‌دربیاری اضافه کرد.

-پس کارهای کتاب جین‌هیونگ می‌مونه برای بعد؟

-می‌تونی توی خونه انجامش بدی. چون این یک هفته رو پیش جونگ‌کوک هستی، من هم می‌تونم به کارهای خودم برسم. اینطوری بهتر شد.

+مستر عینکت!

سرش رو چرخوند و با دیدن عینک اون رو از دست جونگ‌کوک گرفت.

-ممنون کوک، اون صندلی رو بیار اینجا که بتونی بشینی... پس ادامه‌ی کتاب رو تو خونه می‌نویسم.

قسمت دوم جمله‌ش رو خطاب به جیمین گفت. همزمان صندلی چوبی توسط جونگ‌کوک به سمت میزش هول داده شد. پسر کوچکتر سریع صندلی رو دور زد تا روی اون بشینه. در واقع ذوق داشت تا صفحه‌ی مانیتور رو نگاه کنه.

-آره. تازه می‌تونی...

+آههه...

صدای جونگ‌کوک باعث شد حرف جیمین قطع بشه و سر تهیونگ با تعجب به سمتش بچرخه.

-چی شد کوک؟!

اولین کسی که سکوت چند ثانیه‌ای رو شکست، صدای جیمین از پشت تلفن بود. تهیونگ گوشی رو با شونه‌ش نگه داشت و بلافاصله از روی صندلی بلند شد تا جونگ‌کوک رو بغل کنه.

𖣐Chocolate PuppyWhere stories live. Discover now