7

3.6K 324 17
                                    

بعد از ملاقات با معشوقه اش که البته ملاقات خوبی نبود از پله های زیرزمین بالا رفت

راهش رو به سمت راه پله مارپیچ وسط عمارت کج کرد تا به اتاق کارش بره

وارد اتاق بزرگی با تم دارک شد ، همه چیز اتاق تیره بود و درجه تیرگی هر وسیله در نهایت خودش بود

پشت میز مشکی و ماتش نشست ، از چیزای براق زیاد خوشش نمی اومد به جز به چیز !؟

یه جفت تیله مشکی که متعلق به الهه زیباش بود
چند تا تقه آروم به در اتاق کارش خورد

ته: بیا تو

در قهوه ای سوخته باز شد و هوسوک همراه جکسون وارد اتاق شد

جکسون وانگ ، 26 ساله ، مسئول معاملات و کنترل واسطه ها

ته: میشنوم

جکسون: درباره محموله های جدیده قربان

ته: غیر از محموله پاکستان بقیه رو با افراد خودمون جا به جا کن

جکسون: محموله پاکستان رو چکار کنیم ارباب

ته: محموله های پاکستان رو نصفش رو از طریق واسطه های ایران و نصفش رو از طریق واسطه های  هند بفرستین

جکسون: بله ارباب امری نیست ؟

ته: مرخصی

جکسون: شبتون بخیر ارباب

جکسون از اتاق خارج شد و هوسوک و وی تنها موندن ، هوسوک به سمت شراب تلخی که همیشه توی اتاق اربابش بود رفت

در کریستالی شیشه رو برداشت و به آرومی روی میز گذاشت ، شیشه رو به سمت پایین خم کرد و لیوان بلند رو پر کرد

چند تکه یخ توی شراب ریخت و برای مزه کنارش زیتون هایی رو که شخصا از عربستان تهیه کرد بود توی سینی گذاشت

سینی رو روی میز جلوی وی گذاشت ، وی چشمای سردش رو به شراب روی میزش داد

دلش می خواست به جای اون شراب تلخ طعم شیرین لبای الهه اش رو دوباره بچشه

ته: کای رو خبر کن

هوسوک: بله ارباب

کای؟! یه کیم دیگه با یه امپراطوری دیگه منتها تو استرالیا ، پسر عموی وی

لیوان پایه بلند رو از توی سینی برداشت و به لب های درشت و قرمزش نزدیک کرد

کمی ازش رو نوشید و لیوان رو بالاتر آورد و به مایع بی رنگ داخلش نگاه کرد

ته: یعنی طعم تلخ این با طعم شیرین تو چه مزه ای میشه ؟

دوست داشت به جای مزه ای که روی میز بود این شراب  رو با بدن معشوقه اش امتحان می کرد

ته: البته دیر نیست زمانی که اینو امتحان کنم

باید با یک نفر حرف میزد ، یک روز هم نبود که اون الهه یونانی رو داشت اما دیوانه وار دلش می خواست اون رو تصاحب کنه ، بدنش رو بوسه بارون کنه، لبای نازکش رو کبود کنه و در آخر اون برای همیشه توی آغوشش باشه و حتی یک سانت هم جم نخوره

SLAVE OR HUSBAND [Vkook]Where stories live. Discover now