قسمت بیست و هشتم: رویا

1.7K 452 283
                                    

امگای فرمانده با دیدن لرزش نامحسوس بدن تهیونگ، نفسش رو فوت کرد و پتو رو جوری که هردوشون بتونن ازش استفاده کنن از دورش باز کرد.

«واقعاً که لج‌بازی!»

پتویی که تهیونگ دور خودش پیچیده بود رو کنار زد و با نزدیک‌شدن به آلفا، پتو رو دور هردوشون پیچید.

تمام مدتی که امگا مشغول جابه‌جاکردن و پیچیدن پتو دور هردوشون و نزدیکی غیرارادی‌شون بود، آلفای عاشق با نگاهی شیفته به چهره‌ی محبوبش که فقط چند سانت باهاش فاصله داشت، خیره بود.

از اون فاصله و با وجود تاریکی که تنها نور ماه کمی روشن نگهش می‌داشت، چهره‌ی جونگ‌کوک خیره‌کننده‌تر از هر زمان دیگه‌ای به‌نظر می‌رسید.
صورت استخوانی، مژه‌های بلند و پوستی که سفیدتر و کمی رنگ‌پریده‌تر از گذشته دیده می‌شد، لب‌های صورتی و کمی خشکش که حین پیچیدن پتو دور آلفا، با زبون خیسشون می‌کرد.

آلفای شیفته ناخواسته و به تقلید از جونگ‌کوک، زبونش رو، روی لب‌هاش کشید و بزاقش رو با صدا قورت داد.

اما صدای قورت‌دادنش به‌قدری بلند بود که توجه امگا رو جلب کنه و با چشم‌های دورنگ و آهویشش به چشم‌های کشیده‌ی آلفا خیره بشه؛ چشم‌هایی که مقصدشون به لب‌های فشرده‌شده‌ی امگا ختم می‌شد.

لبه‌ی پتو بین انگشت‌های امگا مچاله شد و مضطرب از نگاه خیره‌ی تهیونگ به لب‌هاش، کمی خودش رو عقب کشید. در اون لحظه انتظار می‌رفت که آلفا مانع عقب‌رفتنش بشه و کمرش رو برای بیشتر نشدن فاصله‌ی بینشون بگیره؛ اما تهیونگ کاری انجام نداد و در سکوت و با حسرت به امگای محتاطش نگاه انداخت.
دلش نمی‌خواست حالا که کمی پیشرفت داشتن و امگا درحال پایین‌آوردن گاردش بود با یک اشتباه همه‌چیز رو خراب کنه. شاید بهتر بود اجازه بده که این بار ارکیده قدمی برای این رابطه برداره.

پتوی دورشون سوز سرما رو کمی‌ قابل‌تحمل‌تر می‌کرد؛ با‌این‌حال هنوز هم برای بدن امگا که در شرایط خاصی قرار داشت، یک تهدید محسوب می‌شد، پس با فکری که به ذهنِ تهیونگ رسید، پتوی دورشون رو کنار زد و پتوی نازکی که متعلق به کلبه بود رو برداشت.

جونگ‌کوک با چهره‌ای شبیه‌ به علامت‌ سؤال به آلفا و پتوی داخل دستش نگاه انداخت و چند پلک کوتاه زد.

«لطفاً چند لحظه بلند شو تا من این رو، روی تشک پهن کنم.»

با گفتن یک «اوه» کوتاه از روی تخت بلند شد و پتو‌پیچ‌شده کنار ایستاد تا تهیونگ پتوی نازک‌تر رو، روی تخت پهن کنه. حین انجام این عمل توسط آلفا، جونگ‌کوک از موقعیت برای بررسی اتاقک کلبه استفاده کرد. از آخرین باری که به اینجا اومده بود زمان زیادی می‌گذشت. کلبه نسبت به گذشته با وسایل و گلدان‌های بیشتری پر شده بود؛ اما هنوز هم برای اینکه محل اقامت باشه، امکانات و تجهیزات کافی رو نداشت. پنجره‌ها و درِ خراب و شکسته، دیوارهای نازک و کف‌پوشی که سرما رو از هر نقطه‌ی کلبه قابل نفوذ می‌کرد.

My you Where stories live. Discover now