3

4.3K 835 129
                                    

كليد داخل در انداخت و اروم بازش كردو وارد خونه شد صداى تلوزيون و گزارش گر فوتبال تو خونه ميومد پس اين اميدى براى هرى بود كه هنوز فوتبال تموم نشده كتشو رو چوب لباسى گذاشت و سمت حال حركت كرد جايى كه فقط يه تلوزيون روشن اونجا قرار داشت با يه مبل خالى...
هرى يكم جلو تر رفت و حالا متوجه شد كه مبل كاملا خالى هم نيست چون لو خودشو توش مچاله كرده بود و به خواب عميقى فرو رفته بود
هرى لبشو گاز گرفت و پاپ كورن و رو ميز جلويى قرار داد و تلوزيونو خاموش كرد دستشو زير بدن كوچيك لو گذاشت و بلندش كرد
لو خودشو بيشتر به هرى چسبوند اما هنوز بيدار نشده بود
هرى سمت اتاق رفت و لويى رو ، رو تخت دو نفرشون گذاشت و كنارش دراز كشيد
به صورت بى نقص لو نگاه كرد و موهاشو بالاى صورتش قرار داد و لبخند كوتاهى زد و به لبش خيره شد
كمى نزديكتر اومد و فاصلشونو كمتر كرد و لبشو به نزديكى لب لو رسوند

-تو يه عوضى هستى استايلز

هرى سريع عقب پريد و آب دهنشو غورت داد وقتى ديد لو بيداره و احتمالا فهميده كه هرى داشته چيكار ميكرده واسه همين اينطورى حرف ميزنه؟

-هى..من فقط...متاسفم...نميدونستم بيدارى...ينى منظورم اينه كه...

-هرى.

لو گفت و باعث شد هرى كاملا ساكت شه و چشماشو باز كرد اون درست مثل يه بچه گربه عصبى بنظر ميرسيد

-تو بازم دير كردى .

اخم كرد و حالا هرى ميتونست نفسشو از اينكه لو متوجه نشده بيرون بده

-خب...قرارت چطور بود؟

هرى سعى كرد بحثو عوض كنه و مضطرب لبخند زد

-به تو مربوط نيست به اضافه اينكه بالش و پتوتو بردار شب رو كاناپه ميخوابى احمق

هرى نفسشو بيرون داد و لباشو تو دهنش جمع كرد و دوباره به صورت لو نگاه كرد
حالا كه امشب نميتونه ببوستش ميتونه بخوابه؟
نفسشو بيرون داد و اروم از جاش بلند شد بالششو برداشت و پتوشو از داخل كمد برداشت و سمت در رفت و براى اخرين بار مكث كرد و سمت لو برگشت و نگاهش كرد

-شب بخير لو

اما صدايى از لو نشنيد..اون فقط پشتشو به هرى كرد و هرى لبخند كوچيكى زد
حتى اين رفتارشم واسه هرى فوق العاده كيوته
اما ..
[ هرى ادوارد استايلز ، اونجورى بهش نگاه نكن شما فقط دوتا دوستيد. ]
.
.
.
.
چوون قسمتاى اوله بخاطر كامنتا و ووت ها غر نميزنم ولى اگه همينطور پيش بره بعد از ده قسمت كل فن فيكو از قسمت نوت گوشيم پاك ميكنم T-T
باعى اصن

Friends [L.S]Where stories live. Discover now