34

3.9K 622 395
                                    

🔞
.

انگشتاشو سمت دكمه هاى پيرهنش برد و دوتاى اوليو باز كرد و سمت تخت قدم برداشت

-هرى...دارى چيكار ميكنى؟

لو با گيجى پرسيد و بدنشو رو تخت جمع كرد
اولين بار بود كه هريو اينطورى ميديد.
براى اولين بار بود كه نميتونست چيزى كه تو ذهنش بود و بخونه ، هرچند لو فقط تصور ميكرد ميتونه چيزى كه تو ذهن هرى وجود داره رو بخونه به گوشه تخت كه رسيد آخرين دكمشم باز كرد و رو زمين انداختش

-دارى چيكار مى...-

لويى نتونست ادامه حرفشو بزنه وقتى هرى با يه دستش موهاشو چنگ زد و عقب داد و با دست ديگش چونشو گرفت درحالى كه بدنشو به بدن لو چسبوند لبشو محكم رو لباش گذاشت
اون لباى لو رو گاز ميگرفت و ميمكيد و ميخوردشون اما لو بوسه ى هرى رو جواب نداد و چشماشو روهم فشار داده بود و دستاشو رو سينه ى پسر بزرگتر گذاشته بود و سعى داشت با بيشترين حد توانش اونو به عقب هول بده اما موفق نشد وقتى هرى بين پاهاش قرار گرفت و تو دهنش ناله كرد
لويى بيشتر تلاش كرد تا خودشو از هرى جدا كنه اما زمانى كه دستاش خسته شدن دستاشو كنارش گذاشت و پتورو چنگ زد و گذاشت هرى كنترلشو دستش بگيره .
هرى براى چند ثانيه اومد عقب و به چشماى لويى كه قطره هاى اشك ازش جارى شده بود نگاه كرد اما بعد بى توجه به اون اشكا به لباش كه قرمز شده بود و كاملا پف كرده بود و خيس شده بود نگاه كرد قبل از اينكه دوباره لباشو رو لباى لو قرار بده و ايندفه لو دستشو رو شونه هاى هرى گذاشت تا اونو محكمتر پس بزنه اما حركت بدن هرى رو بدنش اونو از حركت نگه داشت و دستاش همونجا ثابت موندن

هرى طورى لباى اون پسرو ميبوسيد كه لو متوجه شده بود روز بعدى لبش به شدت باد ميكنه و درد ميگيره اما نميتونست حتى تكون بخوره تا زمانى كه هرى يكم بالا اومد تا دكمه شلوارشو باز كنه و همون لحظه بود كه لويى اولين فرصت واسه فرار كردن از دستشو پيدا كرد اما زمانى كه هرى با يه دستش دستاشو بالاى سرش قفل كرد و با دست ديگش دستشو رو شلوار لو گذاشت و پايين كشيدش باعث شد از حركت بايسته

-هرى...هرى لطفا...

لو با صداش كه ميلرزيد گفت اما هرى از فرصت استفاده كرد و زبونشو وارد دهنش كرد و سعى كرد اون صداى لنتيو خفه كنه تا از كارى كه ميخواد بكنه پشيمونش نكنه

با يه حركت بدن لو رو چرخوند
سر لو به بالش چسبيد هرى دستاشو پشت كمرش قفل كرد و توهمون فرصت شلوار و باكسرشو كامل پايين كشيد و رو رون پاهاش نشست

-هرى محضضضض رضاى فاك دارى چه غلطى ميكنى

لو بلند جيغ كشيد و سعى كرد تكون بخوره اما هرى فقط لبشو به گردنش چسبوند لو بلند هق هق كرد و اشكاش به سرعت پايين ميريختن

-هرى التماست ميكنم...هرى ولم كن

هرى دوتا از انگشتاشو سمت باسن خوش فرم لو برد و اروم رو سوراخش كشيد اما لو سريع باسنشو سفت كرد

-هررررى نهههه

اون التماس كرد و بيشتر گريه كرد

-اگه بخواى اينطورى پيش برى فقط خودت بيشتر درد ميكشى

هرى تذكر داد و انگشتاشو اروم وارد لو كرد و لو سريع جيغ كشيد و پاهاش تكون داد

-هرررررى....

هق هق كرد و سعى كرد از زير دستاى هرى بيرون بياد اما دستاى هرى سريع داخلش شروع به حركت كرد هرى ترجيح ميداد گوشاش كر بشن تا صداى هق هق لو رو بشنوه

بالاخره وقتى حس كرد لو امادس انگشتاشو بيرون كشيد و ديكشو جايگزين انگشتاش كرد

-هرى..تروخدا...تروخدا نكن

لو با نااميدى درحالى كه هق هق ميكرد قبل از اينكه هرى واردش بشه گفت و هرى چشماشو روهم فشار داد و تو دلش تا سه شمرد و خيلى اروم واردش شد

هرى شروع به حركت كردن كرد و داخل سوراخ تنگ لو تلمبه ميزد و به گريه ها و هق هقاى لو توجه نميكرد
اون فقط هر ضربشو محكمتر از سرى قبل وارد ميكرد و دستاى لو رو محكمتر ميگرفت

-نه..نه...ن-

لو بى وقفه گريه ميكرد و هرى ناله هاش بلند شده بود و صداى برخورد بدنش به بدن لو اتاق رو پر كرده بود

-هرى...خواهش ميكنم..تمومش كن..

لو التماس كرد و هرى كم كم خيس شدن گونه هاى خودشو حس كرد
اما هيچى نگفت و ضربه هاشو تندتر كرد و دستش كه ازاد بودو زير بدن لو برد و ديكشو تو دستش گرفت و شروع كرد به ماليدنش و سريع دستشو روش حركت ميداد انقد به اينكار ادامه داد تا بعد از مدت كوتاهى اومدن لو رو رو دستش حس كرد و خودش داخل سوراخ تنگ پسر كوچكتر اومد

بى حركت رو بدن لو موند و دستشو اروم بالا اورد و كام لو رو با زبونش از رو دستش تميز كرد

بدنشو اروم از بدن لو جدا كرد و رو تخت كنار لو دراز كشيد و به سقف خيره شد

و اين لو بود كه تو حالت خودش ثابت مونده بود و تو بالش بلند هق هق ميكرد

چقدر راحت بود تنفر از كسى كه يه زمان تنها كَسِت بود ...
.
.
.
.
.
.
.
جييييييغ 😂😂😂
خدايى فكرشو ميكرديد هرى به لو تجاوز كنه؟:|
ولى اينكارو كرد :)

دلم ميخواد هريو توصيف كنيد :)

راى و نظر فراموش نشه 😂🖤

Friends [L.S]Where stories live. Discover now