18

3.5K 712 204
                                    

حوله ى تن پوش آبى رنگشو تن كرد و همونطور كه با كلاه حولش سرشو ماساژ ميداد وارد اتاق شد و هريو درحالى كه لباساشو تو چمدون جا به جا ميكرد ديد و اخم كوچيكى كرد

-هى...كجا ميرى؟

لبشو گاز گرفت و به هرى نزديك شد

-جايى نميرم...درواقع دارم برميگردم

هرى لبشو گاز گرفت و به لويى نگاه كرد

-منظورت چيه؟

با گيجى پرسيد و هرى نفسشو بيرون داد

-قرار بود امشب برم پيش ليام..يعنى براى يه مدت كوتاه و بعد برم تا تو يه هتل يا يه خونه..-

هرى نتونست ادامه بده وقتى لويى شروع كرد به داد زدن سرش

-هرى ادوارد استايلز تو چه غلطى كردى؟؟؟؟

لو گفت و دوباره بغض كرد نه كه اون آدم ضعيفى باشه اون فقط الان ضعيف شده

-من فقط..-

لو دوباره نزاشت هرى حرفشو بزنه

-تو ميخواستى تنهام بزارى؟؟؟؟واقعا؟؟؟؟

لو ارومتر گفت و لبشو گاز گرفت و هرى وسايلشو كنار گذاشت و رو تخت نشست و دستاى لويى رو تو دستاى بزرگ خودش گرفت

-نميخواستم ، فقط ميترسيدم ديگه نخواى كه پيشت بمونم

هرى بالاخره گفت و لو بيشتر اخم كرد

-احمق...آخه من بجز تو ديگه كيو دارم؟

لويى گفت و با شتاب اوليه ى زيادى وزن خودشو رو هرى انداخت و خودشو روش ولو كرد و باعث شد هرى بخنده و لپ لوييو محكم بوسيد

-ديگه جرعت نكن همچين كارى كنى فهميدى استايلز؟

هرى سشرو تكون داد و لو لبخند زد

-هميشه بهترين دوستم ميمونى

لو گفت و شايد اين جمله اى بود كه هركسى بعد شنيدنش بايد ذوق ميكرد اما هرى حتى ديگه نتونست لبخند بزنه .
حتى اگه لو اونقدر ببوستش تا كل لپاش قرمز بشه ، حتى اگه انقد با موهاى فرش ور بره تا خوابش ببره هيچ چيز نميتونست الان تو اين موقعيت به هرى يه لبخند واقعى بده .
اون جمله هر لحظه هرى رو از درون ميكشه و هربار بيشتر و بيشتر ميكشتش

'هرى ادوارد استايلز ، اونطورى بهش نگا نكن شما فقط دوتا دوستيد'

-i know i'm not your only but at least im one...i heard a little love is better than none-

Friends [L.S]Where stories live. Discover now