Evidence

365 85 6
                                    

بعد از اینکه هری از اتاق ملاقات خارج شد فرم وکالتش رو که لویی زیرشو امضا زده بود تحویل مک لارن داد و اطلاعات مربوط به پرونده ی لویی رو گرفت و از کلانتری به سمت خونه روند

نمیتونست حرفای لویی رو از یاد ببره
میدونست اون پسر بیگناهه ولی با وجود اثر انگشت لویی روی اسلحه و باقی وسایل درگیری و حتی پیراهن پاره شده ی جنازه پدرش نمیتونست اینو به بقیه و دادگاه ثابت کنه
اون مدرک احتیاج داشت
مدرکی که ثابت کنه لویی قاتل پدر و مادرش نیست
مدرکی که معتبر باشه

د.ا.ن هری
حرفای لویی تو ذهنم بود نمیدونم چی شد که انقدر سریع بهش اعتماد کردم ولی باید تمام سعیمو بکنم که تا زمان دادگاه یه مدرک برای اثبات بی گناهیش پیدا کنم
انقدر به لویی و پروندش فکر کردم تا خوابم برد

با صدای زنگ ساعت بیدار شدم تو خواب و بیداری ساعتو خاموش کردم و کش و قوسی به بدنم دادم بعد از انجام کارای صبحگاهی و خوردن صبحانه رفتم تو سالن پرونده ی لویی رو از روی میز برداشتم و کامل مطالعه اش کردم

خب اول باید برم سر صحنه جرم شاید کسی یا چیزی باشه که به دردم بخوره

.
.
.
داریم وارد قسمتای اصلی داستان میشیم😑
ولی کسی نیست بخونه😔
اینهمه گفتین لری بذارم ولی کسی نمیخونه😟
تا حالا داستانم انقدر کم طرفدار نبوده😳
لطفا به دوستانی که لری دوست دارن
معرفی کنید 🙏
ممنون ❤

I'm not a killer (larry)Where stories live. Discover now