uncle

294 70 25
                                    

د.ا.ن هری
بعداز صحبتی که با مسئول پرونده کردم فهمیدم هیچ اسمی از عموی لویی توی پرونده نیومده

وقتی با لویی صحبت کردم و راجع به عموش پرسیدم اول شوکه شد و ازم پرسید که از کجا عموشو میشناسم بعد که ماجرای اونروز و اون پسر عجیب رو براش تعریف کردم چشماش برق زد و یه لبخند مهربون مهمون صورتش شد و گفت خوشحاله که هنوز کسی هست که دوسش داشته باشه
حالا فهمیدم اون پسر همسایه و دوست چندساله ی لوییه و اسمش زینه

دوباره پیش مک لارن میرم تا چیزایی که تو گفتگوهام با لو فهمیدم رو براش تعریف کنم
م-پس طبق چیزی که آقای تاملینسون میگه اون یه عمو داره که رابطه ی خیلی خوبی با پدرش نداشته و چند ساله باهاشون قطع رابطه کرده در صورتی که دختر عموش تو شرکت تاملینسون کار میکرده و ادعا کرده عموشو دوست داره و نمیخواد اختلاف بین عمو و پدرش باعث از بین رفتن رابطه ی اون و عموش بشه درسته؟

مک لارن بعداز خوندن چیزایی که من نوشته بودم جمع بندی کرد و منتظر نگاهم کرد

ه-بله همینطوره...فقط برای من سوال شد که چطور یه دختر پدرشو ول میکنه و طرف عموشو میگیره ؟ چون یادمه لویی گفت عموش با اینکه دخترش تو شرکت پدر لویی کار کنه به شدت مخالف بوده

م-اسم دختره چیه ؟ تو شرکت چه سمتی داره ؟

قبل از اینکه جوابشو بدم نگاهی به پرونده ی استخدام اون دختر میندازم
ه-بریتنی تاملینسون...حسابداره شرکته...
م-دستور میدم احضارش کنن برای بازجویی در ضمن جواب آزمایشای لویی اومد
ه-خب؟چیزی هم دستگیرتون شد ؟

امیدوارنه پرسیدم و اون همینطور که جوابمو میداد برگه ی جواب آزمایش رو جلوم گذاشت
م-فکر میکنم لویی درست میگفت یه داروی بیهوشی تو خونش پیدا کردیم

.
.
.
سلامممم
ببخشید میدونم خیلی وقفه افتاده ولی ما
اسباب کشی داشتیم
در واقع از ایران به ترکیه و من نزدیک به دو ماه
درگیر جمع کردن وسایل بودم
الان هم نزدیک سه ماهه که اومدیم ترکیه
ولی تا الان اینترنت نداشتیم بنابراین نمیتونستم براتون آپ کنم ولی هروقت بیکار بودم براتون نوشتم که بتونم چند قسمت باهم آپ کنم
دوستتون دارم

I'm not a killer (larry)Where stories live. Discover now