Part 16

2.1K 270 9
                                    

Wr's pov
+شلوارتو در بیار
لحن دستوریه تهیونگ اذیتش میکرد و فقط بهش خیره شد
تهیونگ کلافه پشتشو به جانگکوک کرد . همون طوریکه حرف زد سمتش برگشت
+مگه نمیگی حالت بده پس اون شلوار کوفتیتو در بیار
با همون زبون سنگینش به حرف اومد
-چچرا باید اینکارو.. بکنم
تهیونگ که بخاطر جانگکوک خودشم کارش نصفه مونده بود هنوز ارضا نشده بود پس سمت جانگکوک رفت و به دیوار پشت سرش چسبوندش
+میخوام گندی که به خودمو خودت زدیو درست کنم پس به حرفم گوش کن و اون شلوار لعنتیتو در بیار
وقتی عکس العملی از جانگکوک ندید دستشو سمت شلوار جانگکوک برد و تو یه چشم بهم زدن با شورتش پایین کشید
-ته..هی.ونگ ..شی
با منگی زمزمه کرد
-ممن خج..الت میک
لباشو به گوش پسر کوچیکتر نزدیک کرد و لب زد
+اشکال نداره قول میدم فراموش میکنی منم به روت نمیارم فقط میخوام حالتو خوب کنم باشه؟
از رو ناچاری سرشو اروم تکون داد
کمی عقب رفت و به صحنه ی رو به رو نگاه کرد
جانگکوک با اون حالش و لپای گل انداختش میتونست کاری کنه بدون هیچ لمسی بیاد
فاکی زیر لب گفت و فاصلشونو کم کرد
سرشو تو گردن پسر کوچکتر برد و نفس گرمشو رها کرد که باعث شد جانگکوک لرزی بکنه
دستشو زیر پیرهن جانگکوک برد و رو بدنش کشید

18+
___________________________________________________________________________________
جانگکوک ناله ای بخاطر برخورد دستای سرد تهیونگ با بدنش کرد
دستشو به سینه ی جانگکوک رسوند و اروم کف دستشو رو نوک سینه هاش کشید
-هااه تهه..یونگ شیی
خودشو نمیدونست چرا نمیتونه جلوی باز شدن دهنشو بگیره
پس باز گاز گرفتن لبش سعی کرد صداشو خفه کنه
همونطور که با یکی از دستاش مشغوله بازی با سینه ی پسر کوچکتر بود اون دستشو به بین پاهاش رسوند که باعث شد جانگکوک دستشو رو دستش بذاره
+ششش چیزی نیست
ارومد دم گوشش زمزمه کرد
اون ادمی نبود که با کسی انقدر ملایم بر خورد کنه اما دلش نمیخواست اون پسر بچه رو بترسونه
اروم دستشو رو عضو کوچیک و سخت شده ی جانگکوک کشید که باعث شد جلنگکوک هیسی بکشه
پاهاشو بهم هم چسبوند و سعی کرد تهیونگو به عقب هل بده که تهیونگ بیشتر بهش چسبید و عضوشو کامل تو دستاش گرفت و شروع کرد به بالا پایین کردن دستش
-اهه...ته
بخاطر زبونش که سنگینی میکرد نتونست اسمشو کامل بگه و این باعث شد تهیونگ چشماشو ببنده
وقتی فشار دست پسر کوچکتر رو رو شونه هاش احساس کرد سرعت دستشو بالا برد و این مصادف شد با ناله کردن جانگکوک
دستشو رو دهنش گذاشت چون صدای ناله کردنش باعث میشد خجالت بکشه اما تهیونگ با دست دیگش دست جانگکوکو از رو دهنش برداشت  و بالا سرش به دیوار چسبوند
-اهه یه چیزی داره میاد
با شنیدن این حرف از جانگکوک ، برش گردوند و صورتشو به دیوار چسبود
باسنشو به سمت خودش کشید
دستاشو پشتش قفل کرد
+پاهاتو به هم بچسبون
لحنش به قدری جدی و دستوری بود که جانگکوک به حرفش عمل کنه پس پاهاشو به هم چسبوند
صدای زیپ شلوار تهیونگو که شنید با استرس برگشت
تا خواست کامل برگرده تهیونگ سرشو به دیوار فشار داد که اخی از دهنش خارج شد
شلوارشو تا رونش پایین کشید عضوش بین رونای جانگکوک جا داد
+پاهاتو بیشتر بهم فشار بده
جانگکوک با فشاری که وارد کرد باعش شد ناله ی مردونه‌ای از بین لبای تهیونگ خارج بشه
شروع کرد به جلو عقب کردن کمرش و بین پاهای جانگکوک ضربه میزد
دلش نمیخواست اینطوری با اون پسر رابطه داشته باشه
اما نمیخواست جانگکوکو بیشتر از این بترسونه
جانگکوک با هر ضربه ای که تهیونگ بین پاهاش  میزد زیر دلش چیزی احساس میکرد و باعث میشد
دلش بخواد تهیونگ بیشتر لمسش کنه
تهیونگ که حس کرد نزدیکه دستشو سمت عضو کوچیک جانگکوک برد و شروع کرد به تکون دادن دستش
-هااههه
با ناله ی جانگکوک سرعت ضربه ها و دستشو بیشتر کرد
+اووه فااک
با ناله ای که کرد بین پاهای جانگکوکو کثیف کرد و جانگکوک بلافاصله تو دستای تهیونگ اومد
تا حالا اینطوری با کسی رابطه نداشته بود
و براش عجیب بود که بین پاهای یه پسر بچه اومده
دستمالی از جا دستمالی کند و بین پاهای جانگکوکو تمیز کرد
-تهه...یونگ ..شی
بعد از گفتن اسمش از حال رفت و رو دستای تهیونگ افتاد
+لعنت بهت کیم ووبین
فحشی به ووبین داد و بعد از تمیز کردن دستش شلوار جانگکوک و خودشو بالا کشید
پسر کوچکترو از زیر پاش بغل کرد و تو دستاش گرفت
نگاهیی به صورت غرق در خوابش انداخت و موهاشو بوسید
+ببخشید جانگکوک اما دیگه نمیتونم دست از سرت بردارم
در دستشویی رو باز کرد
به سختی گوشیشو پیدا کرد و به مارک زنگ زد چون وقت نداشت دنبالش بگرده و بهش گفت که ماشینشو قرض میگیره
از خونه خارج شد
به نگهبان اشاره داد در سمت شاگردو براش باز کنن جانگکوکو تو ماشین خوابوند
خودش سمت راننده نشست و سمت خونه راه افتاد
.
.
.

ManquantWhere stories live. Discover now