با تقه ای که به در خورد سرشو بالا گرفت و زیر لب زمزمه کرد:
_بیا تو
اروم وارد اتاق شد ، بعد از اینکه در و بست بسمت میز جین یانگ حرکت کرد و روی کاناپهی اونجا نشست
+چیکارم داشتی ؟
لبخند ملایمی زد و نگاهی به جانگکوک انداخت
_چیشده باز اعصاب نداری !؟
جانگکوک دستی به پیشونیش کشید
+صد دفعه به اون پائول نکبت گفتم به من نگه جی کی من اسم دارمم
جین یانگ پوزخندی زد
_میدونی اون چیزیم کهمیخوای صدات کنن اسم خودت نیست جان!
جان و با کنایه گفت
+هر چی ، حالا چیکارم داشتی ؟
با بیخیالی لب زد
_میخوام برگردی کره
با حرفی که جین یانگ زد سرشو بالا گرفت و با تعجب گفت :
+چییی!!!؟؟؟؟ کره ؟ یعنی چی ؟
جین یانگ از پشت میز بلند شد و رو کاناپهی رو به رو ی جانگکوک نشست
_میدونم جان خودمم نمیخوام بفرستمت اما یه گنگ هست که باید از بین ببریمشون و من به کمکت احتیاج دارم ، با کارلوس میفرستمت
جانگکوک به زمین خیره شده بود و پاهاش ضرب گرفته بود
بدون گفتن حرفی از جاش بلند شد
اما قبل از اینکه از اتاق خارج بشه سمت جین یانگ برگشت
+کی باید برم ؟
_امشب وسایلتو جمع کن فردا صبح پرواز دارین
اوکیی زیر لب گفت و از اتاق خارج شد
.
.
.
با برگردوندن دست حریفش و قفل کردنش از پشت نیشخندی زد
-هیونگ دارم ازت جلو میزنم دیگ پیر شدی!
+هه اشتباه نکن هر چقدرم پیر بشم تو برام جوجهای
و جیمینو که یک دستشو قفل کرده بود
با دست دیگه گردنشو گرفت و از رو کمرش رو زمین تمرین انداختش و روش خیمه زد
-ایششش یونگییی این انصاف نیست تو نباید وسط تمرین اینجوری کنی !
یونگی خندهی خبیثی کرد و لب جیمینو بوسید و سریع عقب کشید
-یاااااا تو خیلی بدجنسی
یونگی لپ جیمینو کشید
+توام عاشق همین بدجنس بازیام شدی !
_لاو ترکوندناتون تموم شد؟ اگه تموم شد پاشبن جمع کنین باید بریم
جیمینو یونگی سمت صدا برگشتن
-هیووونگ
جیمین خواست از جاش بلند شه اما یونگی بیشتر وزنشو روش انداخت که جیمین کلافه شد
پاهاشو باز کرد و بدن یونگیو بین پاهاش گرفت و غلتی زد که باعث شد جاشون عوض شه
دوتا ابروشو بالا انداخت و چشمکی به یونگی زد
بعد از بلند شدن سمت جینی که منتظرشون بود رفت
-چیشده هیونگ؟کجا باید بریم ؟
جین چشم غرهای که به یونگی رفت که رو زمین نشسته بود ، برگشت سمت جیمینو لب زد :
_نامجون میخواد با هممون حرف بزنه
یونگی سریع از جاش بلند شد و سمتون رفت
+نگفت چیکار داره ؟
_راجب گنگ پیتونه
جیمینو یونگی نگاه نگرانی به هم کردن و پشت جین به سمت اتاق نامجون راه افتادن
هر سه شون با هم وارد اتاق نامجون شدن
هوسوک و تهیونگ منتظرشون بودن
_اوردمشون
نامجون سری تکون داد و لب زد
+مرسی جینا
سکوتی کرد و ادامه داد
+خب فکر کنم جین گفت راجب چی میخوام صحبت کنم !
-بله هیونگ
نامجون نفسشو با صدا بیرون داد و گفت :
+ میگن که گنگ پیتون یه فاحشه و مبارز جدید داره که داره با یکی دیگه از افراد گنگ میاد کره ،اما هنوز نتونستیم اسمشو بفهمیم میخوان بفرستنش که مارو از بین ببره ...
![](https://img.wattpad.com/cover/178414045-288-k889117.jpg)
KAMU SEDANG MEMBACA
Manquant
Fiksi Penggemarجانگکوک، جین و جیمین ۳ تا پسرین که تو پرورشگاه بزرگ شدن ، اما طی یه اتفاق مشکوک پرورشگاه اتیش میگیره و اونا مجبور میشن با اتفاقات جدید رو به رو بشن...