سلام دوستان..
اول از همه خيلي تشكر ميكنم از لطف و مهربوني شديد وغيرمنتظره تون كه نگرانم شده بودين و حالم رو پرسيدين..واقعا از خوندن كامنت هاتون از طرفي كلي حس خوب و انرژي گرفتم و از طرفي حسابي شرمنده شدم..
خيلي ممنونم..
يه سفر خيلي يهويي شايد بشه گفت به يه منطقه كوهستاني برام پيش اومد كه محيط كاملاً برام غريبه بود و دفعه اول بود به اونجا ميرفتم و فكر كردم شايد بتونم طبق روال شبها قسمتها رو اماده كنم و بذارم به همين خاطر اطلاع ندادم..بعدم فك كردم اگه نتونستم بنويسمم يه پارت يا كامنت ميذارم اما به محض رسيدن به اونجا فهميدم منطقه ايه كه به هيچ وجه دسترسي به اينترنت وجود نداره..
خيليييي تلاش كردم حتي يه دقيقه انلاين شم و حداقل يه كامنت براتون بذارم اما واقعا ممكن نبود و حق انتخاب نبودي..
شرايط محيط اينجور بود و ناخواسته بينش گير كرده بودم..
بعدشم حساسيت شديد به محيط گريبانم رو گرفت و اوووف..
دردسرها بسيار بود..
واقعا چنين ادمي نيستم كه انقدر ديگران رو معطل و نگران كنم..متاسفانه پيش اومد..
در واقع اينكه الان با خستگي و حساسيت برگشتم و ميتونم و دارم تايپ ميكنم تقريبا و يه جورايي معجزه حساب ميشه..
باز ممنونم از محبتتون،شرمنده ام از بي خبر موندن و نگران شدنتون..
فعلا وقت نكردم به كامنت هاتون جواب بدم ولي خوندمشون..مرسي.
ديگه اينكه سعي ميكنم از امشب طبق روال پيش بريم و اگه فرصتي دست داد چند قسمتي بيشتر حاضر كنم..
اما متاسفانه فعلاً فقط تمام قولي كه ميتونم بدم طبق روال شدنه نه جبران.
ممنونم از دركتون..
ice queen
YOU ARE READING
افسونگر
Romanceبسی گفتند: دل از عشق برگیر که نیرنگ است و افسون است و جادوست! ولی ما دل به او بستیم و دیدیم،که این زهر است اما نوشداروست...
