Part 24

4.3K 780 755
                                    


هری

روی صندلی نشستم و به عجیب ترین جفت های روی زمین نگاه کردم . نایل همچنان متعجب ولی یه لبخند گنده روی لبشه . اونم پیوند بین جفت ها رو حس میکنه . چطور ممکنه ؟ اون یه انسانه ..

ه- الکس..

اونا روی تخت نشستن .البته درستش اینه که نایل روی تخت نشسته و الکس دورش پیچیده و هی داره سر و کله اش رو ماچ میکنه

ه- الکس !

بالاخره سرش رو بلند میکنه و من رو نگاه میکنه ولی معلومه که اصلا خوشش نیومده مزاحم ابراز احساساتش به جفتش شدم

ا- تو هنوز اینجایی؟ برو بیرون . من میخوام بکنمش

چشمام گرد شد و نایل رو نگاه کردم که قرمز شد و با دهن باز به الکس نگاه کرد. بنده خدا نمیدونه گیر کی افتاده

ه- پشمک خر اون انسانه . باید اول براش توضیح بدی چه خبره ؟ و چرا مثل پتو دورش پچیدی .

ا- اوه ... آره . پسر من جفتتم . حالا شلوارت رو در بیار

ه- الکس !! تو حتی اسمش رو هم نمیدونی . دو دقیقه خودت رو کنترل کن زن

الکس چپ چپ نگاهم کرد و من چپ چپ نگاهش کردم تا اینکه بالاخره از نایل جدا شد و کنارش نشست

ا- اسمت چیه ؟

ن- نایل

ه- منم الکسم . جفتت

بهم نگاه کرد و دستاش رو آورد بالا انگار میگفت گفتم دیگه بسه ؟ سرم رو به علامت تاسف تکون دادم

ه- نایل یادته درباره جفت ها بهت گفتم ؟

ن- آره .. یه چیزایی .. ولی مگه اون بین گرگ ها نبود ؟ من که گرگ نیستم

ا- ولی خیلی خوشگلی

نایل به الکس نگاه کرد و نیشش باز شد . دستش رو بلند کرد وسعی کرد موهاش رو مرتب کنه

ن- البته من روز طولانی و هیجان انگیزی داشتم . با یه دوش و یه دست لباس مناسب خیلی هم بهترم

الکس با شوق سرش رو تکون داد و سر نایل رو ناز کرد

ن- شما هم خیلی زیبا هستین الکس خانم

چشمام رو چرخوندم . ولشون کنم دوباره دور هم میپیچن

ه- نایل .. هی نایل ! من رو نگاه کن .. آها .. الان چیزی حس میکنی ؟ نسبت به الکس ؟

My AlphaWhere stories live. Discover now