Part11

2.6K 495 46
                                    

جونگ کوک-تهیونگ هیونگ ببخشید میشه اینجارو برام توضیح بدی هر چقدر فکر می... جیمین هیونگ ؟؟

جیمین با تعجب به جونگ کوک نگاه کرد

جیمین-جونگ کوک؟

با چشمای اشکی به سمت جونگ کوک رفت و اون رو  بغل کرد

جونگ کوک-اینجا جه خبره چرا همه اومدن اینجا

یونگی-خوبی؟

جونگ کوک-خوبم ولی چرا چند روز بهم سر نزدید

یونگی-چون باید کاری میکردیم تا بقیه فکر کنن مردی

جونگ کوک-مردم؟؟؟

یونگی-اره

جونگ کوک تک خندی میکنه و ناباورانه به یونگی نگاه میکنه

جونگ کوک-یعنی چی که مردم؟

فلش بک

جیمین-متوجه ای چی داری میگی مگه خودت نگفتی جونگ کوک تبرعه شده الان میخواید بکشیدش

یونگی-اروم باش جیمین بیا این آبو بخور

جیمین-ببینم چیزی زدید یا کشیدید یعنی چی هی نطرتونو عوض می کنید

یونگی-این برای خود جونگ کوک بهتره

جیمین-یعنی اینکه زندگیشو از بگیریم تا بهتر بشه اینجوری فرق ما با اون روانی های که میخوان بکشنش چیه مام مثل اونا میشیم حیوو..‌

یونگی-یه لحظه دهنتو ببند بزار زر بزنم پارک جیمین

با صدای داد بلند یونگی سر جاش سیخ نشست قلبش از ترس محکم میزد

یونگی-این دستوری نیست که من داده باشم از اداره کل اومده پس من تو بمیریمم نمیتونیم بهش کمک کنیم بهتره هرچی میگن گوش کنیم وگرنه پرونده رو میدن به یکی دیگه و به احتمال زیاد منو تو رو اخراج کنن اونم به علت نزدیکی زیاد با مظنون شماره یک پرونده قتل اونم قتل عمد

جیمین-یعنی هیچ راهی نیست ؟

لحنش پر از التماس بود یونگی چشماشو بست

یونگی-نه

جیمین-باشه من میرم

یونگی-شام؟

جیمین-نمیخورم ممنون بابت دعوتتون ارشد

ارشد رو با کنایه گفت و امیدوار بود یونگی متوجه بشه چقدر ازش ناراحت شده حتی بیشتر از وقتایی که اذیتش میکرد

...

سه روز از اعدام جونگ کوک گذشته و این روزا معمولا پیش تهیونگ بود تا با دیدن یونگی بهش حمله نکنه

تهیونگ-جیمین میشه یه کمکی بهم بکنی

جیمین-چیه

تهیونگ-گور تو از اتاقم گم کنی بیرون چون دیگه داره حالم با دیدنت توی این وضع بهم میخوره همش کلتو میزاری روی میزم و ابنباتامو کش میری یا هر نیم ساعت یه بار اه میکشی

DDF documentWhere stories live. Discover now