Part 9

845 195 323
                                    

من امده ام~

نه جدی نمیدونم چند ماهه اینو آپ نکردم شرمنده. ولی از اول هم گفتم هیومن برنامه اپ مشخصی نداره واسه دلخوشی خودمه فعلا. 😅 پس لطفا، لطفاااا تهش نگین تورو خدا زودتر اپ کن چون صادقانه بگم این نه واسه من تاثیر داره نه واسه بقیه نویسنده هایی که میشناسم.

خب دیگه دوستتون دارم بخونین و عر بزنین😁😁

🎭🎭🎭🎭🎭🎭🎭🎭🎭

یونگی با ویبره گوشیش که روی کمد هوسوکه از خواب بیدار میشه. با غرغر بلند میشه و وقتی از گرمای کنار هوسئوک دور میشه سرمای اتاق رو حس می کنه. اسم سئوکجین رو که روی صفحه میبینه گوشیش رو جواب میده‌.

"الو؟"

"یون-یونگی-اونا... جونی، اونا جونی رو بردن!" صدای هق هق سئوکجین رو از پشت خط میشنوه که داره با سکسکه و دستپاچگی حرف میزنه.

"منظورت چیه؟ کی نامجون رو برد؟"

"پلیس! امروز صبح اومدن و حالا دارن همه جا سرک میکشن-هی! به اون دست نزن حرومی!"

یونگی یخ میزنه. پلیس تو آپارتمان اوناست.

"چرا پلیس نامجون رو برد؟"

"دستگیرش کردن! حرومیا، جونی هیچوقت کار اشتباهی نکرده!"

اوه ولی چقدر برادرش در اشتباهه.

"واسه چی دستگیرش کردن؟"

"به عنوان مظنون به قتل! باورت میشه؟! گفتم به اون دست نزن مگه اینکه بخوای پامو تو باسنت فرو کنم!"

"گوش کن، الان میام. آروم باش جین."

"من آرومم! تقصیر این حروم زاده هاست- بهم دست نزن جانگکوک!" سئوکجین قطع می کنه.

یونگی گوشیش رو روی کمد میندازه و صورتش رو تو دستاش فرو میبره‌.

چطوری؟ چجوری این اتفاق افتاد؟ باورش نمیشه. حتما خون زیر قالیچه رو پیدا کردن. لابد یه احمق با عرضه تصمیم گرفت زیرش رو چک کنه و خون رو پیدا کرد. این اتفاق قرار نبود بیفته. اگه زمان بیشتری داشت، اگه اون غریبه به پلیس زنگ نمیزد، اگه اون نامجون رو هل نداده بود، هیچ کدوم از این اتفاقا نمیفتاد. (م: آهنگ لاو جون داره پخش میشه. گمشو برو لعنتی من باید الان جونو قاتل تصور کنم این چیه سافت شدم.)

"یونگی؟ همه چی مرتبه؟ چی شد؟" حتما صدای بلند سئوکجین از پشت گوشی هوسئوک رو بیدار کرد.

"پلیس نامجون رو به عنوان مظنون قتل دستگیر کرد." نمیتونه کلماتی که داره از دهنش بیرون میاد رو باور کنه.

"چی؟" اینم صدای پر از ناباوری و تعجب هوسئوک.

"آره. دارم میرم خونه جین. جین داره رد میده و پلیس داره آپارتمانش رو بازرسی می کنه." باید قبل از اینکه بیشتر فضولی کنن بره اونجا. غنیمت های نامجون تو گاوصندوق ان و باید یه جوری قایمشون کنه.

Human (sope-yoonseok)Where stories live. Discover now