part ²³

5.6K 1.4K 144
                                    

چطور می تونست این گند رو جمع کنه؟
اگه به گوش بیون می رسید چه اتفاقی می افتاد؟
خدا لعنتت کنه کیم جونگین...
زیر لب شروع به نفرین کردن و فحش دادن بهش کرد.

تائو:خدای من...چانیول هیونگ و بیون؟؟
تائو:این یه شوخی مسخره و بی مزه ست!

سوهو:اما به نظر نمی رسه که شوخی باشه!

چن:به هر حال من که نمی تونم باورکنم.
چن:بذارید براتون در مورد یه معجزه ی قشنگ صحبت کنم.
چن:دخترم امروز توی بغلم خوابید...
چن:اون شیرین،زیباترین و باهوش ترین بچه ایه که تاحالا به دنیا اومده!

کریس:دختر تو یه موجود قرمز رنگ بدون موعه که مدام داره یا گریه می کنه و یا دستشویی...مثل همه ی بچه های دیگه...
کریس:در ضمن اون اصلا باهوش هم نیست...اون فقط یه نوزاد زشته...

سوهو:چانیول و بیون باهم وارد رابطه شدن و تو شما در مورد دختر چن حرف می زنید ؟

تائو:چانیول از بیون متنفره...چرا باید با هم قرار بذارن؟
تائو:تا اونجایی که یادمه بیون استریته و با اون دختره ی بچ کیم تهیون قرار میذاشت.

سهون:چن چطور می تونی این حرفو بزنی؟
سهون:دختر من قراره دل پسرای زیادیو بشکنه.

کریس:جنسیت بچه ای تو که اصلا مشخص نشده...
کریس:شاید یه پسر استریت بود و یاد شاید یه دختر همنجسگرا...
کریس:پس ممکنه هیچ وقت دل هیچ پسری رو نشکنه.

سوهو:احمقید ؟
سوهو: نیستید ؟مطمئنید ؟
سوهو:چانیول داره بکهیونو به فاک میده...
سوهو:چانیول بکهیونو توی هر قرارشون از روی لب میبوسه و جلوی ما وانمو د می کنه ازش متنفره.
سوهو:به خودتون بیاید...

چانیول اخمی کرد و از پشت گوشی چشم غره ای به
دوست فضولش که امروز سعی داشت حقیقت رو کشف کنه،رفت.
کاش می تونست دهنشو بسته نگه داره.

تائو:موهای بدنم سیخ شد هیونگ...
تائو:حتی موهای دیکم،قسم میخورم...

کریس:تائو تو مگه دیکم داری؟؟؟

تائو:هیونگ تو نباید این حرفو بزنی...
تاتو:خودت دفعه ی پیش دیدیش.

لوهان:اوه.

جونگین:کریس تو چطور تونستی دیک تائو رو ببینیی؟

سوهو:همونطوری که چانیول از بکهیونو میبینه.
سوهو:ها ها ها...

جونگین:پس تائو و کریس با هم رابطه دارن؟
جونگین:به نظر من تائو تاپه...

سوهو:پس اعتراف می کنی بیون و چانیول با هم رابطه دارن؟

چن:من نمی تونم باورکنم...
چن:چانیول و بیون واقعا با هم قرار میذارن؟
چن:حتی اگه جهنم یخ بزنه هم این اتفاق نمی افته.

جونگین:فعلا که جهنم یخ زده...
جونگین:شیومین بکهیونو با لباسای چانیول اونم توی خونش دیده.
جونگین:باورش سخته اما اونا حتی شبو با هم
گذروند...بقیشو خودتون حدس بزنید.

"ugly beta" __chanbaekWhere stories live. Discover now