_اگه دیدی اینطور اینجا افتادم چیکار میکنی؟ با چهره متمرکزی دوباره آدامسشو جوید و نگاش کرد؛ به معنی اینکه یادش نمیاد سرشو به طرفین تکون داد مرد بزرگتر دو دستشو که رو سینش قرار گرفته بودن به آرومی بوسید _میری پایین به؟ +میرم پایین به جیمینی خبر میدم! دستشو به کمر و لگن پسر که روی شکمش قرار داشت کشید _آفرین جگر گوشه من. ____________________ اهمیتی نداشت کجا و کی اون از پسرش محافظت میکرد،باید ازش مراقبت میکرد حتی اگه دیگه فرصتی برای موندن نداشت! _____________________ ~Vkook_yoonmin_namjin ~Romantic_Angest_Daily life_Soft_ Psychology_Smut (a little) •By:Sunset "شروع 1402/11/24" "درحال آپ"