part 15

1K 210 107
                                    

Minho:

به خاطر شلوغی و سر و صدا یگوشه نشسته بودم،ولادا نزدیکم نمی شد این تنها چیز مثبتی بود که می تونست این مهمونی رو برام قابل تحمل کنه.

جیسونگ کنار ورودی نشسته بود و پشت سر هم سرفه و عطسه میکرد و حال هاش طوری بود که انگار بی حاله.

با وجود اون حالش نباید سر پا میموند‌.
از جام بلند شدم باید میبردمش تا استراحت کنه از دیروز خیلی درگیر کارای امروز و بود و خستگی و فشاری زیادی همراهش بود.

همین که از جام بلند شدم عطر ولادا زیر بینیم پیچید.
با نفرت صورتمو جمع کردم.
این دختر چقدر نفرت انگیز بود!

انتظار هر لحظه لمسی رو ازش داشتم تا ایندفه خیلی جدی خفش کنم.

اما بر خلاف عقیدم نوشیدنی رو جلوی صورتم گرفت:
-من...اومدم بگم متاسفم...واقعا قصد ناراحتیت رو نداشتم.
سرش رو پایین انداخت:
-متاسفم.

هنوز حس بدی داشتم بهش ولی خب همین که دیگه قرار نبود بهم بچسبه خوشحالم کرده بود.

نوشیدنی رو ازش گرفتم و یه قلپ ازش سر کشیدم،طعم تندش توی دهنم پیچید و گلوم رو سوزوند.
تو اجزای صورتم تغییر ندادم درواقع لذت بخش بود اون سوزش برام:
-خوشحالم متوجه کارت شدی ولادا بابات نوشیدنی ممنونم.

خودشو تو بغلم انداخت و اروم بغلم کرد و سریع جداشد:
-ممنونم.

راهشو کشید و رفت،بابت لمس یهوییش تونسته بود عصبیم کنه،سمت جیسونگ رفتم که دیدم نگاهش بهم بود.
دستپاچه نگاهش و گرفت و شروع کرد با سونگمین حرف زدن.

اروم لبخند زدم و سمتش رفتم:
-هی جیسونگ حالت خوبه؟

سرش رو بالا گرفت و تو چشم هام نگاه کرد:
-اوهوم خوبم.

ابریزش بینی خفیف داشت و صداشم گرفته بود.
به این حالش می گفت خوب؟
دستمو روی پیشونیش گذاشتم،دمای بدنش بالا بود:
-هی تب داری چطور میگی خوبی؟

سونگمینبه تبعیت از من دستشو روی پیشونیش گذاشت و نگران گفت:
-داری تو تب میسوزی چرا چرت میگی خوبی!؟

نوشیدنیش رو تا نصف خورد و چهرشو درهم کشید،تو این وضعیتش خوردن اون نوشیدنی لعنتی واسش خوب نبود.

بدون اینکه بهش چیزی بگم جام نوشیدنیش رو از دستاش گرفتم و روی میز کوبیدم،به خاطر خستگی بدنش ضعیف شده بود و الان باید استراحت میکرد.

توی بغلم به حالت براید استایل گرفتمش و رومو به سونگمین کردم:
-میبرمش خونه حالش بده باید استراحت کنه.

سونگمین به تکون دادن سرش اکتفا کرد ولی جیسونگ شروع کرد به تقلا کردن:
-یااا من هیچ جا...(فین فین)...نمیام اینجا کلی کار باید انجام بدم،میزبان...(فین فین)...منم.

In Search Of DreamWo Geschichten leben. Entdecke jetzt